پارت21
پارت21
اسم رمان: صبر ایوب دارم(:
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
دایان: خاکک تو سر هولت رهام
رهام: چه ربطی داره داداش
صدف: راس میگه بازیه فقد
لاله: اهااااا
بردیا: بلهههه
(نویسنده:بردیا رو با لاله بفرستم خونه. بخت رهامو با صدف؟)
(ا/ت:خوبع پارت قبل میگفتی رهام شوره ارامه هاااا)
(نویسنده:من گ☆وه خوردم اوکی؟)
یه بار دیگه چرخوند و لاله باید از من میپرسید
لاله: جرعت یا حقیقت
دایان: اهممم حقیقت
لاله: تو این جمع از بین دخترا کیو بیشتر دوست داری
دایان: نیلوفر
نیلوفر: اوخییی منم دوست دارم(کشیدن لپش😂🤦🏻♀️)
بقیه: اوووووو😂
نیلوفر: البته به عنوان داداش
دایان: منم به عنوان خواهر
......
بطریو چرخوند و دنیل باید از آریا سوال میپرسید
دنیل: جرعت حقیقت
آریا: اممم جرعت
دنیل: باید تا اخر بازی لاله بغلت باشه
(نویسنده:🤦🏻♀️🤦🏻♀️🤦🏻♀️)
آریا: من مشکلی ندارم😂💔
لاله: درد😂💔🗿
......
لاله رفت و بغل آریا نشست آریا دستشو دورش حلقه کرد
(نویسنده:بازیه ها لازم نبود انقد جدی بگیرین😂💔)
اسم رمان: صبر ایوب دارم(:
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
دایان: خاکک تو سر هولت رهام
رهام: چه ربطی داره داداش
صدف: راس میگه بازیه فقد
لاله: اهااااا
بردیا: بلهههه
(نویسنده:بردیا رو با لاله بفرستم خونه. بخت رهامو با صدف؟)
(ا/ت:خوبع پارت قبل میگفتی رهام شوره ارامه هاااا)
(نویسنده:من گ☆وه خوردم اوکی؟)
یه بار دیگه چرخوند و لاله باید از من میپرسید
لاله: جرعت یا حقیقت
دایان: اهممم حقیقت
لاله: تو این جمع از بین دخترا کیو بیشتر دوست داری
دایان: نیلوفر
نیلوفر: اوخییی منم دوست دارم(کشیدن لپش😂🤦🏻♀️)
بقیه: اوووووو😂
نیلوفر: البته به عنوان داداش
دایان: منم به عنوان خواهر
......
بطریو چرخوند و دنیل باید از آریا سوال میپرسید
دنیل: جرعت حقیقت
آریا: اممم جرعت
دنیل: باید تا اخر بازی لاله بغلت باشه
(نویسنده:🤦🏻♀️🤦🏻♀️🤦🏻♀️)
آریا: من مشکلی ندارم😂💔
لاله: درد😂💔🗿
......
لاله رفت و بغل آریا نشست آریا دستشو دورش حلقه کرد
(نویسنده:بازیه ها لازم نبود انقد جدی بگیرین😂💔)
۵۰۸
۲۶ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.