سالهای سال است

سالهای سال است،
دلتنگ که می شوم دست به قلم می برم،
ناامید که می شوم دست به قلم می شوم،
آرزوهایم که مستحق برآورده شدن می شوند ،
دست به قلم می شوم،
از تمام تراوشات ذهنم می نویسم،
خسته می شوم اما می نویسم
هجوم آشفتگی ها به سرعت دستم نمی رسند
ولی باز هم می نویسم
آنقدر می نویسم تا تمام خزعبلات ذهنم روی کاغذ جاری شود.
حال دفتری دارم که هیچ وقت دوست ندارم بخوانمش.
تماما منفی و پوچ و مایوس کننده است،
اما سلاحی است که
بار های بار مرا در تنگنای جنگِ با خود، نجات داده است.


#𝑯𝒂𝒛𝒓𝒂𝒕𝒆𝑬𝒔𝒉𝒈𝒉
#𝑺𝒆𝒕𝒂𝒓𝒆𝒉
دیدگاه ها (۵۵)

مَن..!بَه قُربانِ شٰاهکٰارهِ خُداکهِ طَرحِ مُنحَنیِ لبخَنـــ...

توی کتاب بوفِ کور ،صادق هدایت یه جاش مینویسه که:«من احتیاج ب...

میدونی؟ اصن گور بابای هر چی غم و غصه هر وقت به تهش رسیدی ، ب...

دِلبـرجان... خَنده‌یِ تـ∞ـو دردل‌چه‌زیبا می‌نِشینَد....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط