خاطرات بهمن پنجاه وهفت تکرارشد

خاطرات بهمن پنجاه وهفت تکرارشد

روزهایی که دلم در بند آن دلدار شد


تا که با موی شرابی عقل ودینم را ربود..!

انقلاب از سر رسید و روسری اجبار شد
دیدگاه ها (۱۰)

دامنت را جمع کن حضرت بانوی عشق من به آن گل های روی قالی هم ح...

سلام صبحتون بخیر صبحت بخیر خورشید وقتی که میدمیدی ماه مر...

سلام صبح بخیر :-)

اینم مانده حساب من :-)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط