لب تشنه پا بیرون نهاد از آب عباس

لب تشنه پا بیرون نهاد از آب عبّاس
دریا صدا می زد مرا دریاب عبّاس

وقتی جوانمردی او را کرد احساس
دریا صدا زد آفرین عبّاس عبّاس
دیدگاه ها (۱)

خیلی گران تمام شد این آب خواستنیک مشک از قبیله ی ما یک عمو گ...

افتادی از بلندی و آقا سرت شکستته مانده های زخمی بال وپرت شکس...

‍ در دلِ زینب(س) ، #نــوازش ماندنـوازشِ رقیـه(س) را مـی گـوی...

پرچم زده اند از غم تو کوچه به کوچهانگار عوض کرده زمین پیرهنش...

رمـان زخٰم عشق تـو پـارت هفتـم🌚✨︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۫...

نامش " فـاطمـه " بود.نجابت، حیا، اصالت و تواضع رایکجا در ماد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط