قسمت ۱ ▪ ️پای درس مذاکره؛ "معامله قرن" چرا مهم است؟
قسمت ۱ ▪ ️پای درس مذاکره؛ "معامله قرن" چرا مهم است؟
🔻 "معامله قرن" با همه خباثتش، یک شاخص مهم در فهم سیاسی است و به سنگین تر شدن کفه مقاومت در منطقه کمک خواهد کرد.
🔻 اولا از سال 1948 میلادی که رژیم صهیونیستی به سرزمین فلسطین تحمیل شد، آمریکا و انگلیس به همراه مرتجعان منطقه بارها خواستند قباله فلسطین را به نام اسرائیل بزنند، پیش هم رفتند اما به صخره سخت مقاومت برخورد کردند.
🔻 مذاکره و معاملات متعددی که به کمپ دیوید، اسلو، مادرید، شرم الشیخ، طابا، ژنو، آناپولیس و واشنگتن معروف شد، همه در چهارچوب "معامله قرن" (فروش یک ملت و کشور) قابل ارزیابی است. بنابراین منطقه ما، "معامله قرن" ندیده نیست.
🔻 ثانیا "معامله"، نتیجه "مذاکره" است. از یاسر عرفات در فلسطین تا هاشمی و روحانی و خاتمی در ایران، دم از مذاکره ای با آمریکا (و غرب) می زدند که سرانجام باید به معامله ختم می شد.
🔻 از دولت کلینتون و بوش تا اوباما و ترامپ، پیگیر مذاکره و معامله ای در منطقه غرب آسیا بوده اند که امتیازات دریافتی آن همواره نقد بوده اما در مقابل، صرفا وعده های نسیه داده و هرگز عملی نکرده اند.
🔻 وجه تلخ تر ما جرا این است که طرف شرقی معامله، باید موجودیت و حیثیت و توانمندی خود را می داد تا "وعده" بازگرداندن بخشی از حقوق مسلمش را بخرد! وعده نسیه ای مانند صفر های خالی از محتواست، ولو به جای یکی، ده تایش را روی کاغذ بنویسند.
🔻 این ماهیت آمریکا و متحدان اوست. معامله مد نظر آنها نه تنها واگذاری مثلا برنامه هسته ای و توان نظامی یا نفوذ منطقه ای ایران را در بر می گیرد، بلکه اگر پیش برود، باید به واگذاری خانه و سرزمین ختم شود؛ و گرنه، معامله نیست! این را دولت های اوباما و ترامپ در تعامل (!!) با ما تصریح کردند.
🔻 "معامله قرن" با همه خباثتش، یک شاخص مهم در فهم سیاسی است و به سنگین تر شدن کفه مقاومت در منطقه کمک خواهد کرد.
🔻 اولا از سال 1948 میلادی که رژیم صهیونیستی به سرزمین فلسطین تحمیل شد، آمریکا و انگلیس به همراه مرتجعان منطقه بارها خواستند قباله فلسطین را به نام اسرائیل بزنند، پیش هم رفتند اما به صخره سخت مقاومت برخورد کردند.
🔻 مذاکره و معاملات متعددی که به کمپ دیوید، اسلو، مادرید، شرم الشیخ، طابا، ژنو، آناپولیس و واشنگتن معروف شد، همه در چهارچوب "معامله قرن" (فروش یک ملت و کشور) قابل ارزیابی است. بنابراین منطقه ما، "معامله قرن" ندیده نیست.
🔻 ثانیا "معامله"، نتیجه "مذاکره" است. از یاسر عرفات در فلسطین تا هاشمی و روحانی و خاتمی در ایران، دم از مذاکره ای با آمریکا (و غرب) می زدند که سرانجام باید به معامله ختم می شد.
🔻 از دولت کلینتون و بوش تا اوباما و ترامپ، پیگیر مذاکره و معامله ای در منطقه غرب آسیا بوده اند که امتیازات دریافتی آن همواره نقد بوده اما در مقابل، صرفا وعده های نسیه داده و هرگز عملی نکرده اند.
🔻 وجه تلخ تر ما جرا این است که طرف شرقی معامله، باید موجودیت و حیثیت و توانمندی خود را می داد تا "وعده" بازگرداندن بخشی از حقوق مسلمش را بخرد! وعده نسیه ای مانند صفر های خالی از محتواست، ولو به جای یکی، ده تایش را روی کاغذ بنویسند.
🔻 این ماهیت آمریکا و متحدان اوست. معامله مد نظر آنها نه تنها واگذاری مثلا برنامه هسته ای و توان نظامی یا نفوذ منطقه ای ایران را در بر می گیرد، بلکه اگر پیش برود، باید به واگذاری خانه و سرزمین ختم شود؛ و گرنه، معامله نیست! این را دولت های اوباما و ترامپ در تعامل (!!) با ما تصریح کردند.
۳۵.۹k
۱۱ بهمن ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.