سناریو
#سناریو
وقتی با پسر خالت گرم میگری
بنگ چان: وسط تو پسر خالت میشینه
لینو: با یک نگاه به پسر خالت پسر خالت بلند میشه میره
چانگبین: بیبی میشه بیای
هیونجین: بیب یه خبر خوب دارم امشب یه کاری میکنم که تا یک ماه نتونی راه بری
ا ت:من نمیام خونه
هان: فقط نگاه میکنه
فلیکس: حرف زدن بس نیست منم میخوام با زنم بحرفم
سونگمین: خب کافیه دیگع خیلی جرتو پرت گفتین
ای ان: چرا شما دوتا دارین گرم میگرین
وقتی با پسر خالت گرم میگری
بنگ چان: وسط تو پسر خالت میشینه
لینو: با یک نگاه به پسر خالت پسر خالت بلند میشه میره
چانگبین: بیبی میشه بیای
هیونجین: بیب یه خبر خوب دارم امشب یه کاری میکنم که تا یک ماه نتونی راه بری
ا ت:من نمیام خونه
هان: فقط نگاه میکنه
فلیکس: حرف زدن بس نیست منم میخوام با زنم بحرفم
سونگمین: خب کافیه دیگع خیلی جرتو پرت گفتین
ای ان: چرا شما دوتا دارین گرم میگرین
۱۰.۰k
۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.