تیکهکتاب

🏴#تیکه_کتاب

مرد از شام آمده بود مدینه! دیار پیامبر اسلام.
حسین بن علی را میان مسجد دید. زیاد شنیده بود که همه ی بلاها و اتفاقات نامطلوب جامعه ی مسلمین تقصیر او است.
رفت مقابل اباعبدالله ایستاد. چشم بست و دهان باز کرد؛ هرچه می توانست ناسزا گفت.
امام صبورانه گوش دادند تا مرد همه‌ی حرف هایش را زد.
دهان که بست، فرمود:

🏴-اهل شامی؟
مرد فکر نمی کرد که با این برخورد روبرو شود. به علی و حسین گفته بود منافق.....لعن شان کرده بود........تمام بدبختی ها را از آنها دانسته بود و حالا انتظار نداشت این آرامش را و این مدارا را؛
-بله. از شام آمده ام!
-می دانم. شامی ها این طوری هستند. بیا مهمان خانه ما باش!
نگاه و آرامش کلام حسین (ع) برای دل مرد مثل نسیم بود و برای ذهن پر از شهبه و اما و اگرش مثل پتک:

🏴_مهمان ما باش. غذایی بخور...... استراحت بکن!
خانه ی حسین را که دید، محبتش را که چشید، زندگی ساده و عبادتش را که نگاه کرد تازه فهمید دستگاه تبلیغاتی معاویه چقدر وسیع و بالاتر از آن چه قدر خائن است.
هرچه از علی و از حسن بد گفته بودند، هرچه بر علیه حسین فریاد زده بودند همه دروغ بود تزویر!
خودش که بعداً می گفت:
-آن روز دلم می خواست زمین دهان باز کند و من را ببلعد!
#بریده_کتاب
از کتاب : امیرمن امام حسین ع
✍️کانال روزمرگی من و مامان
https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb
دیدگاه ها (۰)

التماس دعا

🔴خط و نشان سردار رادان برای اشرار و معاندان نظام🔹فرمانده کل ...

🔹ولی درد اونجاست که تمام روضه های این ده شب در عرض چند ساعت ...

🎥بخش بسیار کوچکی از حماسه ملت ایران در عاشورای ۱۴۰۲ ایران🔴 #...

تاوان خوشبختی اینده ات را اکنون پس بده

❕آلوسى مفسر مشهور اهل تسنن مى‌نویسد: أنه لما یجب على غضب عمر...

❇️⬇️⬇️⬇️🔛🔺۴) قواعد طلایی «فقهِ محبت» در خانه فاطمیقاعده ۱ ) ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط