جان به فدای خم ابروی ...

جان به فدای خم ابروی دوست

بود و نبودم همه از بود اوست

عشق که در نقطه ی پرگار اوست

کمتر از آنم که کنم وصف دوست

آنکه به یک مو همه را نقش بست

روز و شب از طره ی او گفتگوست

قطره ی اشگی که ز چشمش چکید

مستی عالم همه از آن سبوست

چون که مرا نیست ز خود آبرو

چشم تر دوست مرا آبروست

چهره چو در جام نهان کرده وی

بوسه از آن می به لبم آرزوست

در عجبم او به تماشای کیست ؟

آینه را آینه در جستجوست
دیدگاه ها (۶)

سلام جمعه همه دوستای خوب بخیررر

http://www.wisgoon.com/pin/8847627/بچه این دوستمون رو لایک و...

.می پسـندم پاییـز راکه معافـم می کنـداز پنـهان کردندردی که د...

...مخاطب...ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﯽ . . .ﻧﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻥ . . ....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط