در بلندترین جای شهر

در بلندترین جایِ شهر
"دوستت دارم" رافریاد می زنم...
جایی که بادها صدایِ مرا
در گوشِ خیابان ها بپیچانند
و پرندگان ادامه‌یِ دوست داشتنِ

مرا پرواز می کنند...!
دیدگاه ها (۱)

‌تو با من باش، من از خوشحالی بسیار می رقصمبگو بــا دف ، پیان...

آمد شرابِ آتشین ای دیوِ غم، کنجی نِشین ...

🍁 ﻣﻦ ﺩﺭ ﭘﻨﺎﻩ ﺷﺐﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﻭﺍﺭ ﻓﺮﻭ ﻣﯽ‌ﺭﯾﺰﻡ،ﺑﺎ ﮔﯿﺴﻮﺍﻥ ﺳﻨﮕﯿﻨﻢ ﺩﺭ ﺩﺳ...

وقتی قلبم در دل #تُ می تپدچه جوری از خودم بگویم؟وقتی اسم #ت...

-صدای گریه ی کودکی می آمد... دختر جوانی آمد کودک را در آغوش...

شده ام در قفس خاطره ها زندانیدردم این است که هم دردی و هم در...

تایپ کردیم و تایپ و تایپ...نوشتیم و نوشتیم و نوشت...تمامِ اح...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط