تنهایی ام تنهاترین موجودی ام بود
تنهایی ام تنهاترین موجودی ام بود
موجود تنهایی که هی درگیر غم بود
درد غروب جاده های بی کرانه
در من همیشه کوهی از حس تو کم بود
من بودم و دستان بغضی بر گلویم
آری صدای تو دلیل لکنتم بود
تنهایی ام را با تو قسمت می کنم تا
باور کنی این آخرین دارایی ام بود
آغاز قصه پای تو با جاده ها رفت
شمعی که در چشم تو روشن ، مغتنم بود
حالا تو رفتی باورم شد می شود مُرد
حالا تو رفتی و طپش از قلب کم بود
تنهایی ام را هم ببر ، بانوی جاری !
از چشمِ تو افتادنم تنهایی ام بود
💞 💞 💞 💞
موجود تنهایی که هی درگیر غم بود
درد غروب جاده های بی کرانه
در من همیشه کوهی از حس تو کم بود
من بودم و دستان بغضی بر گلویم
آری صدای تو دلیل لکنتم بود
تنهایی ام را با تو قسمت می کنم تا
باور کنی این آخرین دارایی ام بود
آغاز قصه پای تو با جاده ها رفت
شمعی که در چشم تو روشن ، مغتنم بود
حالا تو رفتی باورم شد می شود مُرد
حالا تو رفتی و طپش از قلب کم بود
تنهایی ام را هم ببر ، بانوی جاری !
از چشمِ تو افتادنم تنهایی ام بود
💞 💞 💞 💞
۴۷۲
۱۸ فروردین ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.