دیر زمانی در او نگریستم

دیر زمانی در او نگریستم
چندان که
چون نظری از وی باز گرفتم
در پیرامون من
همه چیزی
به هیات او در آمده بود..
آنگاه دانستم که مرا دیگر
از او گزیر نیست..!

#احمدشاملو
دیدگاه ها (۱۲)

#عکاس_فرزانه_بانوبرای خودتان یکـ دوست پیدا کنید،یکـ نفر که ت...

مآ زنده به آنیم که آرام نگیریمموجیم که آسودگی مآ عدم مآست🔴 ...

اظهار عِشـــق را به زبان احتیاج نیســـتچندان که شُد ...

هیچ چیز در زندگی شیرینتر ازاین نیست که کسی انسان را دوست بدا...

با همه ی بی سر و سامانی امباز به دنبالِ #پریشانی امطاقتِ #فر...

فیک(خواهر ناتنی من) پارت ۲

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط