غم آمده غم آمده انگشت بر در میزند
غم آمده غم آمده انگشت بر در میزند
هر ضربه انگشت او بر سینه خنجر میزند.
ای دل بِکُش یا کُشته شو غم را در اینجا ره مده
گر غم در اینجا پا نهد آتش به جان در
میزند..
از غم نیاموزی چرا ای دلربا رسم وفا!
غم با همه بیگانگی هر شب به ما سر میزند . . .
فریدون مشیری
هر ضربه انگشت او بر سینه خنجر میزند.
ای دل بِکُش یا کُشته شو غم را در اینجا ره مده
گر غم در اینجا پا نهد آتش به جان در
میزند..
از غم نیاموزی چرا ای دلربا رسم وفا!
غم با همه بیگانگی هر شب به ما سر میزند . . .
فریدون مشیری
- ۴.۵k
- ۲۲ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط