پارت دهم 4معشوقه
پارت دهم 4معشوقه
جیمین: دیدم ا/ت بود که بغلم کرده بود منم بغلش کردم
جیمین: سلام ا/ت خوبی نمی گی من بترسم کع یهو بغلم میکنی
ا/ت: سلام جیمین اره خوبم تو خوبی نه چرا بترسی ماشالله یه مرد بزرگ هستی خواستم سوپرایزت کنم
تهیونگ: سلام جیمین خوبی
جیمین: سلام ته اره خوبم تو خوبی
تهیونگ: اره جیمی خوبم
ا/ت: بریم داخل شرکت
رفتم داخل شرکت اقای جونکوک و اقای شوگا و میا هم بودن من رفتم میا را بغل کردم
تهمین: سلام کوک و شوگا خوبید
شوگاوکوک: سلام تهمین اره خوبیم شما خوبید
تهمین: اره خوبیم کار چطوره
شوگا وکوک: کار خوبه بریم به کارمون برسیم
ته: کوک دکاریسون شرکت و عوض نکردی هان
کوک: اصلا یادم رفته بود تو بگو چطوری باشه منم درستش کنم
ا/ت: من مدل دکاریسون چند تا شرکت و دارم می خوای نشونت بدم تهیونگ
تهیونگ: باشه نشونم بده
ا/ت: بیا بریم تو اتاق نشونت بدم
تهیونگ: باشه بیا بریم
جیمین وشوگا وکوک و میا: ماهم بریم به کارمون برسیم
ته و ا/ت: باشه همه گی بریم به کارمون برسیم
ویو تهیونگ: من عاشق ا/ت بودم و می خواستم بهش اعتراف کنم همین امروز
تهیونگ: ا/ت می خواستم یه چیزی رو بهت بگم
ا/ت: می شنوم بگو
تهیونگ: نمیدونم چجوری بهت بگم
ا/ت: من می دونم تو چی میخوای به من بگی
تهیونگ: خوب من چی می خوام بهت بگم
ا/ت: می خواهی ازم خواستگاری کمی درسته
ته: ع از کجا فهمیدی
ا/ت: تو فیلما و همه جا پسرا وقتی می خوان خواستگاری کنن از دخترا نمی دونن چجوری بهمون بگن و استرس دارن
جیمین: دیدم ا/ت بود که بغلم کرده بود منم بغلش کردم
جیمین: سلام ا/ت خوبی نمی گی من بترسم کع یهو بغلم میکنی
ا/ت: سلام جیمین اره خوبم تو خوبی نه چرا بترسی ماشالله یه مرد بزرگ هستی خواستم سوپرایزت کنم
تهیونگ: سلام جیمین خوبی
جیمین: سلام ته اره خوبم تو خوبی
تهیونگ: اره جیمی خوبم
ا/ت: بریم داخل شرکت
رفتم داخل شرکت اقای جونکوک و اقای شوگا و میا هم بودن من رفتم میا را بغل کردم
تهمین: سلام کوک و شوگا خوبید
شوگاوکوک: سلام تهمین اره خوبیم شما خوبید
تهمین: اره خوبیم کار چطوره
شوگا وکوک: کار خوبه بریم به کارمون برسیم
ته: کوک دکاریسون شرکت و عوض نکردی هان
کوک: اصلا یادم رفته بود تو بگو چطوری باشه منم درستش کنم
ا/ت: من مدل دکاریسون چند تا شرکت و دارم می خوای نشونت بدم تهیونگ
تهیونگ: باشه نشونم بده
ا/ت: بیا بریم تو اتاق نشونت بدم
تهیونگ: باشه بیا بریم
جیمین وشوگا وکوک و میا: ماهم بریم به کارمون برسیم
ته و ا/ت: باشه همه گی بریم به کارمون برسیم
ویو تهیونگ: من عاشق ا/ت بودم و می خواستم بهش اعتراف کنم همین امروز
تهیونگ: ا/ت می خواستم یه چیزی رو بهت بگم
ا/ت: می شنوم بگو
تهیونگ: نمیدونم چجوری بهت بگم
ا/ت: من می دونم تو چی میخوای به من بگی
تهیونگ: خوب من چی می خوام بهت بگم
ا/ت: می خواهی ازم خواستگاری کمی درسته
ته: ع از کجا فهمیدی
ا/ت: تو فیلما و همه جا پسرا وقتی می خوان خواستگاری کنن از دخترا نمی دونن چجوری بهمون بگن و استرس دارن
۶۲.۳k
۰۴ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.