روزها با فکر او دیوانه ام، شب بیشتر
روزها با فکر او دیوانهام، شب بیشتر
هر دو دلتنگ همیم، اما من اغلب بیشتر
باد میگوید که او آشفته گیسو دیدنیست
شانه میگوید که با موی مرتب بیشتر
پشت لحن سردخود، خورشید پنهان کرده است
عمق هذیان میشود با سوزش تب بیشتر
حرفهایش از نوازشهای او شیرینتر است
از هر انگشتش هنر میریزد، از لب بیشتر
یک اتاق و لقمهای نان و حضور سبز او
من چه میخواهم مگر ازاین مکعب بیشتر؟
سید سعید صاحب علم
هر دو دلتنگ همیم، اما من اغلب بیشتر
باد میگوید که او آشفته گیسو دیدنیست
شانه میگوید که با موی مرتب بیشتر
پشت لحن سردخود، خورشید پنهان کرده است
عمق هذیان میشود با سوزش تب بیشتر
حرفهایش از نوازشهای او شیرینتر است
از هر انگشتش هنر میریزد، از لب بیشتر
یک اتاق و لقمهای نان و حضور سبز او
من چه میخواهم مگر ازاین مکعب بیشتر؟
سید سعید صاحب علم
۲.۹k
۱۸ آبان ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.