از تو حرف می زنم

از تو حرف می زنم
چنان نوبرانه می شوم ،
که بهار هم دهانش آب
می افتد . . . !

#احمد_شاملو
دیدگاه ها (۴)

خدا مرا از بهشت رانداز زمین ترساندشما مرا از زمین راندیداز خ...

مرگ من سفری نیست؛هجرتی استاز سرزمینی کهدوست نمیداشتمبخاطرِ ن...

کفاره‌ی نادانی ماچنان سنگین است که به جبرانشدیری باید هر زما...

ای چشـمِ سیاهآه ای چشـم سیاهآتـش بودینگاه پنداشتمت !! #فریدو...

می گویند در خواب هایم هذیان می‌گویم.اما هیچکس نمی داند با تو...

چندی ترانه می شوم و دم نمی زنمحرف از وجود عالم و آدم نمی زنم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط