اطرافیانش روحش را جرعه جرعه مینوشیدند و او لبخند میزد،
اطرافیانش روحش را جرعه جرعه مینوشیدند و او لبخند میزد،
کم کم داشت تبدیل به اسکلت میشد،
اسکلتی با احساساتِ مرده...!
کم کم داشت تبدیل به اسکلت میشد،
اسکلتی با احساساتِ مرده...!
۲.۳k
۱۶ اسفند ۱۴۰۱