خدایا

خدایا
اجازه هست ناصبوری کنم؟
به بزرگیت قسم از صبوری خسته ام...
 از فریادهایی که در گلویم خفه ماند و میماند...
از اشک هایی که شبها تنها بالشم و تو شاهد آن هستی
و از حرف هایی که زنده به گور گشت در گورستان دلم
آسان نیست در پس خنده های مصنوعی گریه های دلت را 
 در بی پناهیت در پشت هزاران دروغ پنهان کنی . . .
آرزوی پــرواز دارم مرا اجابت نما
ای تنهــا امیدم
  
نمی دانم چه می خواهم خدایا...به دنبال چه می گردم...
شب و روز چه می جوید...نگاه خسته من چرا
افسرده است این قلب پرسوز گریزانم از این...
مردم که با من به ظاهر همدم و یکرنگ هستند...
ولی در باطن از فرط حقارت به دامانم دو صد...
پیرایه بستند دل من ای دل دیوانه من که...
می سوزی از این بیگانگی ها مکن دیگر...
ز دست غیر فریاد خدا را بس کن این دیوانگی ها...
دیدگاه ها (۱)

در یکی از روزهای ۵۰ سالگی ات در حالی که در ایوان نشسته ای یا...

داستانِ دلبستگی داستان دل کندن استاینکه بدانی کسی که دلبسته ...

لحظه هایی هست که وقتی سخت دلگیریدردت را در سینه ات فرو می ری...

گاهی آنقدر تنها میشومکه چیزیبه چشمانم راه نمیابد جز اشکبه قل...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط