دختر شهید مدافع حرم حضرت زینب
دختر شهید مدافع #حرم_حضرت_زینب
علیرضا توسلی فرمانده لشکر همیشه سرفراز فاطمیون
.
حارس یکی از رزمندگان نبرد سوریه، درباره شهید ابوحامد فرمانده #تیپ_فاطمیون اینطور نوشته :
پارسال در موکب حرم حضرت زینب(س) داشتم با آقای خزاعی مکتب صحبت می کردم. ناگهان حرفش را قطع کرد و داد زد: سلام دلاور سلام فرمانده
دیدم دوید رفت و مردی را بغل کرد که دستش به گردنش آویزان بود و شبیه برادران افغان بود. بعد آوردش داخل موکب و برایش چای آورد. مرد هم با تواضع خاصی چای رو خورد و مثل آدمهای خجالتی خداحافظی کرد و رفت زیارت.
گفتم این شخص را معرفی کنید.
گفت آقای توسلی فرمانده دلاور فاطمیون. میگفت در بزرگیش همین بس که در یک عملیات که چند گردان با هم عملیات کرده و همه گردانها بجز گردان فاطمیون شکست خورده بودند، از حاج قاسم سلیمانی سوال شد که نبرد را ادامه بدهیم یا عقبنشینی کنیم.
حاج قاسم پاسخ جالب توجهی داده و پرسیده بود: آقای توسلی در عملیات هست؟ پاسخ شنیده بود: بله به عنوان فرمانده گردان فاطمیون عمل میکند.
حاج قاسم پاسخ داده بود: پس ادامه بدهید که انشاالله پیروزید.
فردای آن روز کنار ضریح خضرت رقیه(س) دیدمش. رفتم کنارش و به دست شکسته ش بوسه زدم و بعد از احوالپرسی آرام کنارش نشستم. داشت با بغل دستیش حرف میزد. میگفت اینجا به ما و همشهریهای ما سیم کارت نمیدهند. میتوانی برای ما سیم کارت تهیه کنی!؟ خیلی دلم سوخت. گفتم او جانش را کف دستش گرفته و حتی از یک سیمکارت هم محروم است. نمی دانستم که همین مظلومیتهاست که انسان را بخدا نزدیکتر می کند.
شهادتت مبارک ابوحامد.
پ.ن: شادی روحش صلوات
علیرضا توسلی فرمانده لشکر همیشه سرفراز فاطمیون
.
حارس یکی از رزمندگان نبرد سوریه، درباره شهید ابوحامد فرمانده #تیپ_فاطمیون اینطور نوشته :
پارسال در موکب حرم حضرت زینب(س) داشتم با آقای خزاعی مکتب صحبت می کردم. ناگهان حرفش را قطع کرد و داد زد: سلام دلاور سلام فرمانده
دیدم دوید رفت و مردی را بغل کرد که دستش به گردنش آویزان بود و شبیه برادران افغان بود. بعد آوردش داخل موکب و برایش چای آورد. مرد هم با تواضع خاصی چای رو خورد و مثل آدمهای خجالتی خداحافظی کرد و رفت زیارت.
گفتم این شخص را معرفی کنید.
گفت آقای توسلی فرمانده دلاور فاطمیون. میگفت در بزرگیش همین بس که در یک عملیات که چند گردان با هم عملیات کرده و همه گردانها بجز گردان فاطمیون شکست خورده بودند، از حاج قاسم سلیمانی سوال شد که نبرد را ادامه بدهیم یا عقبنشینی کنیم.
حاج قاسم پاسخ جالب توجهی داده و پرسیده بود: آقای توسلی در عملیات هست؟ پاسخ شنیده بود: بله به عنوان فرمانده گردان فاطمیون عمل میکند.
حاج قاسم پاسخ داده بود: پس ادامه بدهید که انشاالله پیروزید.
فردای آن روز کنار ضریح خضرت رقیه(س) دیدمش. رفتم کنارش و به دست شکسته ش بوسه زدم و بعد از احوالپرسی آرام کنارش نشستم. داشت با بغل دستیش حرف میزد. میگفت اینجا به ما و همشهریهای ما سیم کارت نمیدهند. میتوانی برای ما سیم کارت تهیه کنی!؟ خیلی دلم سوخت. گفتم او جانش را کف دستش گرفته و حتی از یک سیمکارت هم محروم است. نمی دانستم که همین مظلومیتهاست که انسان را بخدا نزدیکتر می کند.
شهادتت مبارک ابوحامد.
پ.ن: شادی روحش صلوات
۳.۱k
۰۴ شهریور ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.