این متن عالیه

این متن عالیه 👇

معلم پای تخته نوشت یک با یک برابر است...
یکی از دانش آموزها بلند شد و گفت:
آقا اجازه یک با یک برابر نیست...
معلم که بهش بر خورده بود گفت:
بیا پای تخته ثابت کن یک با یک برابر نیست...اگه ثابت نکنی پیش بچه ها به فلک میبندمت...
دانش آموز با پای لرزون رفت پای تخته و گفت:
آقا من هشت سالمه علی هم هشت سالشه... شب وقتی پدر علی میاد خونه با علی بازی میکنه اما پدر من شبها هر شب منو کتک میزنه ...

چرا علی بعد از اینکه از مدرسه میره خونه میره تو کوچه بازی میکنه اما من بعد از مدرسه باید برم ترازومو بر دارم برم رو پل کار کنم ...
محسن مثل من 8سالشه چرا از خونه محسن همیشه بوی برنج میاد اما ما همیشه شبها گرسنه میخوابیم ...
شایان مثل من 8سالشه چرا اون هر 3ماه یک بار کفش میخره و اما من 3سال یه کفش رو میپوشم ...

حمید مثل من 8سالشه چرا همیشه بعد از مدرسه با مادرش میرن پارک اما من باید برم پاهای مادر مریضم رو ماساژ بدم و ...

معلم اشکهاش رو پاک کرد و رفت
پای تخته و تخته رو پاک کرد و نوشت ...
یک با یک برابر نیست....
دیدگاه ها (۰)

‏وحید خاشعی ورنامخواستی، عضو هیئت مدیره هلدینگ عظیم سرمایه گ...

روزنامه ایران: بررسی آمار مصرف روغن در کشور نشان دهنده مصرف ...

🔸 در این تصویر ۵۰۰ کیلوگرم پایان‌نامه ارشد و رساله دکتری می‌...

با تواَم عشق قسم خورده ی پنهانی ِمنبا تواَم بی خبر از حال و ...

"جواهر بخش ای"𝔓𝔞𝔯𝔱 4جی جی : اون پسره آب‌نبات خور اشتباه بهم ...

سناریو :: توکیو ریونجرز

پارت ۱. استاد سخت گیر من

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط