اینم از پارت بعدییی
اینم از پارت بعدییی
مافیای قلدر پارت3
رفتم سمت پله ها که...پام پیچ خورد
با جیغی که کشیدم همه ترسیدن
منتظر بودم با مخ برم تو دیوار ولی...
یه نفر کمرو گرفت
اون...اون جیمین بود!
جیمین:بیشتر مراقب خودت باش اگه میفتادی...
(اسم ات رو به مایا تغییر میدم)
مایا:ب...باشه ب...ببخشید
پوزخند زد و به سمت انباری به راه افتاد ولی اونجا نرفت
کجا میره؟
دنبالش کردم ولی بعد چند دقیقه که به پشت سرم نگاه کردم و برگشتم دیدم غیب شد...
گمش کردم
دوباره رفتم سمت پله ها و به سمت حیاط مدرسه به راه افتادم که...میا رو دیدم
میا:سلاااام مایاااااا
مایا:س...سلام
رفتیم بوفه و یه چیزی خریدیم
رفتیم روی نیمکت کنار حیاط نشستیم
بعد یک ربع زنگ به صدا در اومد
رفتیم کلاسم
جیمین نبود!
رفتم بیرون کلاس که با جیمین مواجه شدم
ترسیدم که...
مافیای قلدر پارت3
رفتم سمت پله ها که...پام پیچ خورد
با جیغی که کشیدم همه ترسیدن
منتظر بودم با مخ برم تو دیوار ولی...
یه نفر کمرو گرفت
اون...اون جیمین بود!
جیمین:بیشتر مراقب خودت باش اگه میفتادی...
(اسم ات رو به مایا تغییر میدم)
مایا:ب...باشه ب...ببخشید
پوزخند زد و به سمت انباری به راه افتاد ولی اونجا نرفت
کجا میره؟
دنبالش کردم ولی بعد چند دقیقه که به پشت سرم نگاه کردم و برگشتم دیدم غیب شد...
گمش کردم
دوباره رفتم سمت پله ها و به سمت حیاط مدرسه به راه افتادم که...میا رو دیدم
میا:سلاااام مایاااااا
مایا:س...سلام
رفتیم بوفه و یه چیزی خریدیم
رفتیم روی نیمکت کنار حیاط نشستیم
بعد یک ربع زنگ به صدا در اومد
رفتیم کلاسم
جیمین نبود!
رفتم بیرون کلاس که با جیمین مواجه شدم
ترسیدم که...
۲.۰k
۰۵ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.