یا کریم یا رب
یا کَریمُ یا رَبِّ....
فقیری به در خانه بخیلی آمد و گفت: شنیدهام که تو قدری از مال خود را نذر نیازمندان کردهای و من در نهایت فقرم، به من چیزی بده.
بخیل گفت: من نذر کوران کردهام.
فقیر گفت: من هم کور واقعی هستم، زیرا اگر بینا میبودم، از در خانه خداوند به در خانه کسی مثل تو نمیآمدم.
فقیری به در خانه بخیلی آمد و گفت: شنیدهام که تو قدری از مال خود را نذر نیازمندان کردهای و من در نهایت فقرم، به من چیزی بده.
بخیل گفت: من نذر کوران کردهام.
فقیر گفت: من هم کور واقعی هستم، زیرا اگر بینا میبودم، از در خانه خداوند به در خانه کسی مثل تو نمیآمدم.
- ۴۳۳
- ۰۸ اردیبهشت ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط