خاطراتشهدا

#خاطرات_شهدا 🕊
سوریه که میرفت، همیشه ساک سفر رو همسرش می بست، تو آخرین سفر به همسرش گفته بود که ساک رو این دفعه خودش میخواد ببنده، ساک رو سبک بسته بود و حتی قرصهایی رو که به خاطر دندون دردش همیشه همراه داشت، تو ساک نذاشته بود، میگفت پرسیدم: قرصها رو نمی بری؟ گفت: این دفعه لازم ندارم. #شهیدمحمودرضابیضائی#بہ_رسم_رفاقت_دعای_شهادت

🌈 🍃 @Abo_Vasal
دیدگاه ها (۱)

در ره منزل لیلی که خطرهاست در آنشرط اول قدم آن است که مجنون ...

تسلیٺ💔 #التماس_دعا

🌷 خاکت ببوسم ...خاڪ تو بوسیدنی شدگلهای خرمشهر من بوئیدنی شد ...

🌷 فتح خرمشهـــر فتح خاڪ نبـود فتح ارزش‌های اسلامی بودفتح خرم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط