پارت ۸

پارت ۸
آرسام :
امکان نداشت زنده بودن آریانا مافیا بودنش روسیه بودنش و الان بدتر از همه مافیای معروف رز حکار نگاهی به من کرد گفت جوجه ایرانی فکر نمی کردی مافیای معروف یه زن باشه با ی اخم نگاهش کردم و گفتم خفه شو حکار و گرنه نصف جنستو از دست میدی .......
آریانا :
بعد از اتمام جلسه رفتم توی یکی از اتاقا و لباس دارکمو پوشیدم و از در پشتی عمارت سوار شورلت مشکی رنگم شدم و با آخرین سرعت روندم وسطای راه بودم که دیدم ی بوگاتی سفید افتاده دنبالم با ی حرکت ماشین بر عکس کرد و جلومو گرفت از ماشین پیاده شدم و بله خود آرسام بود از ماشین پیاده شدم به به نامزد بی معرفت تو قبرستون دنبالت می گشتیم تو روسیه پیدات کردیم این ۲ دوسال کجا بودی اول سلام بعدش به توچه یعنی اگر بفهمم به خانوادم چیزی گفتی روزگارتو سیاه می کنم من دیگه اون آریانا بی زبون نیستم که خاستهاتونو بهم تحمیل کنید الان تو داری با بزرگترین مافیا روسیه صحبت می کنی‌ بله دارم میبینم اونی که چادرش از سرش نمی افتاد الان کل بدنش تو دید گرگا حرفش تموم نشده بود که صورش بر عکس شد دست خودمم درد گرفت نگاهم کرد دست بزنم پیدا کردی بله این دوسال همه چی عوض شده پس بهتره بری دنبال کارت .
.........،.