چه کنم ریشه ي ُگل،ساکن گلدان تو بود
چه کنم ریشه ي ُگل،ساکن گلدان تو بود
پنجره باز اگر بود، به ایواِن تو بود
فال بسیار گرفتم،همه را گفت خطاست
قهوه ي زندگیم، تشنه ي فنجان تو بود
قصه ي نان و نمک چیست؟نمیدانم من
حرمت سفره ي من چشمِ نمكدان تو بود
درِ زندان بگشودند ولی یوسف ماند
بس که این یوسف ماعاشق زنداِن تو بود
نیمه ي پُر منم و نيمه ي خالي هم تو
خالی و ُپر همگی قصه ي لیوان تو بود
رسم عشق است که بوسه بزند لب بر لب
این چه عشقیست که لب،طعمه دندان تو بود
بال پروانه اگر عهد کند پَرنزندحرفی نیست
دل او پَر بِکشد، چون َسرِ پیمان تو بود
پنجره باز اگر بود، به ایواِن تو بود
فال بسیار گرفتم،همه را گفت خطاست
قهوه ي زندگیم، تشنه ي فنجان تو بود
قصه ي نان و نمک چیست؟نمیدانم من
حرمت سفره ي من چشمِ نمكدان تو بود
درِ زندان بگشودند ولی یوسف ماند
بس که این یوسف ماعاشق زنداِن تو بود
نیمه ي پُر منم و نيمه ي خالي هم تو
خالی و ُپر همگی قصه ي لیوان تو بود
رسم عشق است که بوسه بزند لب بر لب
این چه عشقیست که لب،طعمه دندان تو بود
بال پروانه اگر عهد کند پَرنزندحرفی نیست
دل او پَر بِکشد، چون َسرِ پیمان تو بود
۲.۴k
۲۳ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.