عشق پنهان پارت ۹
Part9
کینو:حتی نمیدونین به چی ربط داره؟
ران سرشو به نشانه منفی تکون داد
ران:اون خیلی گم کار میکنه
باورم نمیشه ران و ریندو تو باند مورد علاقمن تازه رئیسشون باهام کار دارن
الان خوشحال باشم باهام کار داره یا ناراحت وای خدا
کینو:خیله خب باشه پس.....بریم؟
ریندو:آره بیا میبریمت
اونا رفتن سمت یه کوچه که به خیابون اصلی میخوره و منم پشتشون رفتم
یه ماشین لب خیابون پارک بود ران درو واسم باز میکنه و میشینم عقب ران میشینه پشت فرمون و ریندو بغلش رفتیم سمت بیرون شهر نزدیک یه جنگل تو منطقه ممنوعه که پلیس به اونجا اجازه ورود نداره
داخل اون منطقه یه عمارت بزرگ و خیلی قشنگ بود(اسلاید دو و سه)
ران جلو درش وایساد تا خدمتکار درو باز کنه و رفت داخل حیاطش پارک کرد
پیاده شدیم و رفتیم داخل ولی نمیدونم چرا ران و ریندو از دوطرف چرا انقد بهم نزدیکن احتمالا یه چیزی هست
داشتیم میرفتیم سمت پله که یه پسره قد بلند با موهای صورتی که گوشه های لبش زخم بود اومد جلومونو گرفت
منو نادیده گرفت و روبه ران و ریندو کرد
سانزو:شما دوتا هایتانی کجا بودین؟شهر خطرناکه پلیسا الان بیشتر از قبل دنبالمونن
ران:آروم باش رفتیم دنبال همون کسی که رئیس دنبالش میگرده و اوردیمش
پسره سرشو میاره پایین و روشو دوباره به ران و ریندو میکنه
سانزو:میرم بهش خبر بدم
ران و ریندو سرشونو به نشانه باشه تکون میدن و منو به بالای پله ها و دم یه اتاق راهنمایی میکنن
ریندو:فعلا تو این اتاق منتظر باش
کینو:باشه
ریندو درو برام باز کرد و رفتم داخل اتاق ریندو پشت سرم درو بست
اتاق دنج و خوبی بود و تقریبا بزرگ بود یه در به دسشویی و حموم داشت و یه در به بالکن مثل اینکه مال مهموناس
در بالکونو باز کردم رفتم تو بالکن و رو صندلی داخل بالکن نشستم
به جنگل خیره شدم یه نفس عمیق کشیدم و هوای سرد زمستون رو وارد ریم کردم و تو فکر فرو رفتم یعنی رئیسشون باهام چیکار داره شاید میخاد عضو بونتن شم شایدم ممکنه بخاد تهدیدم کنه که بهش اطلاعات تمام گروه هایی رو که هک کردم بدم نه این احتمالش کمه ولی خب مهم اینه که ران و ریندو رو دوباره دیدم که بهشون بگم پشیمونم ....اما یه چیزی درس نیست....بونتن یه گروه قاتله اگه ران و ریندو عضوشن یعنی.......خب احتمالش هست
با صدای در از تو فکر اومدم بیرون
ادامه دارد.....
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.