ابن کوّا به حضرت علی امیرصلوات الله علیه گفت وقتی که خداو
ابن کوّا به حضرت علی امیرصلوات الله علیه گفت وقتی که خداوند ابوبکر را ذکر کرد و فرمود ثانی اثنین اذ هما فی الغار توکجا بودی؟ حضرت فرمود وای بر تو ای ابن کوّا،در آن هنگام من در بستر پیامبر خوابیده بودم و قریش آمدند و دردست هر کدام حربه ای بود،وقتی پیامبر را در بستر ندیدند به من رو آوردند و آنقدر مرا زدند که بدنم مجروح شد مرا به غل و زنجیر بستند و در را به رویم قفل کردند و پیرزنی را نگهبان گذاشتند یک دفعه صدایی شنیدم که گفت یاعلی دردهایی که به آن مبتلا بودم آرام گرفت و خوب شد صدای دیگری شنیدم که غل و زنجیرباز شد بار سوم نیز شنیدم که گفت یاعلی در باز شد،بیرون آمدم و آن عجوزه نفهمید..
بحار الانوارج۱۹ص76ح۲۷
الخرائج والجرائح،ترجمه ی غلام حسن محرمی:ص۱۷۵
بحار الانوارج۱۹ص76ح۲۷
الخرائج والجرائح،ترجمه ی غلام حسن محرمی:ص۱۷۵
۳۱۴
۰۳ شهریور ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.