شب میلاد مولا علی ع در کنار سنگر نشسته بود و قرآن می خو

شب میلاد مولا علی (ع) در کنار سنگر نشسته بود و قرآن می خواند، مؤذن سنگر اطلاعات عملیات بود، و فرمانده ی یک تیم اطلاعاتی. چند دقیقه بیشتر به اذان نمانده بود که خمپاره ای در آغوشش گرفت.
برادر شهید «سید مهرداد نعیمی» دو مزار ساخته اند، یکی در محور مقدم طلائیه و دیگر در زادگاهش صومعه سرا، که هر مزار، بخشی از بدنش را به یادگار در خویش می فشارد.
من پاره های گوشت و حتی موهای جو گندمی سید را روز بعد از شهادتش در همان طلائیه دیدم؛ وقتی که نصف سالم جسدش را شب پیش با خود به معراج برده بودند. دو _ سه روز بعد در وصیت نامه اش چنین خواندم: «خداوندا! از تو می خواهم که هنگام شهادت، پیکرام را هزاران تکه کنی، تا هر تکه ای، تکه ای از گناهانم را با خود ببرد».
راوی : عبدالرضا رضایی نیا
دیدگاه ها (۱)

عید همگی مبارک ان شاالله بحق همین شب همه حاجت رو بشیم

شهادت عمه سادات حضرت زینب رو تسلیت میگم

محرم حدود 20 سال پیش بود که تو یه اتفاق، پام ضربه ی شدیدی خو...

روزی پس از ادای نماز صبح ، رو به یکی از برادران روحانی میکند...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط