عزیز تر از جانم

عزیز تر از جانم
دلم که می گیرد، می خواهم
کنارم باشی و صدایِ تسکین دهنده ات در شریان هایِ حیاتِ قلبم جاری شود
من برای تمامِ لحظه هایت
برای تمام دل گرفتگی هایت،
برای تک تک نبض های حال بدت،
آشفتگی احوالِ خودم را صدقه می دهم...
دلبر جان!
بخند،
لبخندت جان می دهد،
انرژی می دهد،
زنده می کند روح خسته ام را
بخند،
تا مرواریدهای صدف لب هایت به
کسانی که آن خنده های زیبایت را می بینند
بفهماند، همه زیبایی دنیا ،
شادی توست ...
خنده های زیبایت
برای کسی در این دنیاست
تو بخند،
من قول می دهم
جانم را فدایت کنم
بخند تا صدای خنده هایت به گوش
همه برسد وبفهمند این
صدای خنده از ته، دلی زیبا
و صاف و پاک می آید
که با ضربانهای قلب
کسی تنظیم شده
خنده ات را قطع نکن،
تا قلب من زنده بماند.
دیدگاه ها (۷)

بـوسـه هـرچنـد کـه در #کیـش محبـت کفـرسـت کیسـت لبهـای تـرا ...

"دوش"... لعـلِ تـو مـرا تا به سحر مهمان داشت.

#صبح_هامننه با شرابنه با قهوهو نه حتی با نور #خورشید هم مست...

صدای تو آفتاب ستو چشمان تو صبح!دستان تو بهشت ست و کلماتت گل!...

تایپ کردیم و تایپ و تایپ...نوشتیم و نوشتیم و نوشت...تمامِ اح...

فاصله ای برای زنده ماندن جیمین روی زانوهایش جلوی من ماند، مث...

چند ده سال بعد شده. تنها در ساحل خلوت نوشهر قدم می زنی. با خ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط