خیلی مغرور شده بودیم ، خیلی مشغول شده بودیم ، در تخریب و
خیلی مغرور شده بودیم ، خیلی مشغول شده بودیم ، در تخریب و تصرف طبیعت خیلی بی پروا شده بودیم ، به چیزی جز منافع خود نمی اندیشیدیم ، ضعیف را پامال می کردیم به صاحب قدرت و ثروت برای ارتقای مال و موقعیت کرنش می کردیم ،
باور داشتیم قاعده دنیا همین است و اینگونه خواهد ماند.
آسمان را از دود و سرب و گازهای سمی سیاه کرده بودیم ،
دریا را از ماهی تهی و از زباله و نفت و فاضلاب پر کرده کرده بودیم.
بنام دین ، بنام دمکراسی ، بنام حقوق بشر می کشتیم ، اسیر می کردیم ، غارت می کردیم و حتی از فروختن زنها و بچه ها شرم نمی کردیم.
صبر خدا هم حدی دارد ، تحمل کائنات هم حدی دارد ،ظرفیت زمین و آسمان هم حدی دارد.
بالاخره باید کسی پیدا می شد و به انسان مست و مغرور فرمان بدهد ایست. !!!؟؟؟
و این ماموریت به یک ویروس کوچک غیر قابل رویت واگذار شد تا به معنای واقعی انسان طغیانگر را سر جایش بنشاند.
و بدرستی به او بفهماند که ای انسان :
تو خیلی ضعیفی
تو خیلی تنهایی
تو خیلی ترسویی
همه هواپیماها و قطارها را زمین گیر کرد
همه تجارتخانه ها و همه بازارهای بورس را تعطیل کرد.
درهای استادیومها ، اماکن تفریحی ،رستورانها، کازینوها، سینماها ، پارکها را به دست خود انسان بست.
و به کره زمین گفت حالا نفس بکش ، به آسمان گفت حالا آبی شو ، به خورشید و ماه و ستاره ها گفت حالا بچرخید و برقصید و عشوه گری کنید.
به حیوانات هم گفت حالا بدون ترس از شکار شدن بدست انسان آنگونه که در ذات و میل شماست زندگی کنید.
و به انسان دستور داد در خانه بمان و به آنچه داشتی و به آنها ناسپاس بودی بیاندیش شاید هنوز فرصتی برای زیستن عاشقانه پیدا کنی.
باور داشتیم قاعده دنیا همین است و اینگونه خواهد ماند.
آسمان را از دود و سرب و گازهای سمی سیاه کرده بودیم ،
دریا را از ماهی تهی و از زباله و نفت و فاضلاب پر کرده کرده بودیم.
بنام دین ، بنام دمکراسی ، بنام حقوق بشر می کشتیم ، اسیر می کردیم ، غارت می کردیم و حتی از فروختن زنها و بچه ها شرم نمی کردیم.
صبر خدا هم حدی دارد ، تحمل کائنات هم حدی دارد ،ظرفیت زمین و آسمان هم حدی دارد.
بالاخره باید کسی پیدا می شد و به انسان مست و مغرور فرمان بدهد ایست. !!!؟؟؟
و این ماموریت به یک ویروس کوچک غیر قابل رویت واگذار شد تا به معنای واقعی انسان طغیانگر را سر جایش بنشاند.
و بدرستی به او بفهماند که ای انسان :
تو خیلی ضعیفی
تو خیلی تنهایی
تو خیلی ترسویی
همه هواپیماها و قطارها را زمین گیر کرد
همه تجارتخانه ها و همه بازارهای بورس را تعطیل کرد.
درهای استادیومها ، اماکن تفریحی ،رستورانها، کازینوها، سینماها ، پارکها را به دست خود انسان بست.
و به کره زمین گفت حالا نفس بکش ، به آسمان گفت حالا آبی شو ، به خورشید و ماه و ستاره ها گفت حالا بچرخید و برقصید و عشوه گری کنید.
به حیوانات هم گفت حالا بدون ترس از شکار شدن بدست انسان آنگونه که در ذات و میل شماست زندگی کنید.
و به انسان دستور داد در خانه بمان و به آنچه داشتی و به آنها ناسپاس بودی بیاندیش شاید هنوز فرصتی برای زیستن عاشقانه پیدا کنی.
۶.۳k
۱۴ فروردین ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.