وقتی که رفتی،
وقتی که #رفتی،
فکر می کردم این اشک ها بدرقه راهت می شود،
پس کاسه اشکی نثار قدم هایت کردم..
فکر می کردم که برمی گردی،
فکر می کردم قبل از هر معلمی،
این تو هستی که الفبا را یادم می دهی!
#مادرم اما اشکی نریخت!
انگار که خبر داشت،
انگار که می دانست چه در انتظارش است،
شاید هم داشت به سرنوشتِ غریبش فکر می کرد..
به #طعنه ها و #تهمت هایی که منتظرش بود..
به دروغ هایی که هرشب باید برای #کودکش می بافت،
تا کمتر بهانه بابا بگیرد...
تو اهلِ کجا بودی #بابا؟
در چه هوایی این معامله را کردی؟
چه کردی بابا؟
چه کردی با ما؟
ما کجای این معامله بودیم عزیز؟
احساست چه شد بابا؟
اشک های مرا ندیدی؟
بغضِ فروخورده مادرم را چه؟
نه، اصلا جوابی نمی خواهم
نمی خواهم گلایه کنم،
پس این ها را نگذار پای گلایه هایِ فرزندِ دلتنگت،
اصلا فکر کن دارم درد و دل می کنم
اصلا دیگر غُر نمی زنم
فراموشش کن
خُب بگو ببینم، خوبی
حال امروزت چطور است
آنجا با رفقایت خوش می گذرد
ما هم خوبیم
#عالی
آنقدر خوب ،
که دلم می خواهد توی همین حالم بمانم،
همین که فکر کنم تو اینجایی،
هستی،
می بینی و می شنوی.
می بینی، اشک هایم را
می شنوی #کنایه هایشان را
راستی بابا،
یادم رفت بگویم،
دارم #عروسی می کنم،
جای تو خالی!
کاش بودی،
کاش از قابِ عکس روی دیوار بیرون می آمدی،
پای #قباله را #امضا می کردی،
و باز برمی گشتی..
آه ببخش،
یادم رفت نباید گلایه کنم،
یادم رفت تو نیستی،
یادم رفت از خانه رفتی،
اسم یک #کوچه شدی،
و به کوچه ات برنگشتی..
یادم رفت بابا،
اصلا یادم رفت سلام
فکر کنم از شوق بود،
#سلام..
===================
💟 ڪلیــڪ ڪنید ⇩⇩⇩
🆔 @Pedaran_Asemani
فکر می کردم این اشک ها بدرقه راهت می شود،
پس کاسه اشکی نثار قدم هایت کردم..
فکر می کردم که برمی گردی،
فکر می کردم قبل از هر معلمی،
این تو هستی که الفبا را یادم می دهی!
#مادرم اما اشکی نریخت!
انگار که خبر داشت،
انگار که می دانست چه در انتظارش است،
شاید هم داشت به سرنوشتِ غریبش فکر می کرد..
به #طعنه ها و #تهمت هایی که منتظرش بود..
به دروغ هایی که هرشب باید برای #کودکش می بافت،
تا کمتر بهانه بابا بگیرد...
تو اهلِ کجا بودی #بابا؟
در چه هوایی این معامله را کردی؟
چه کردی بابا؟
چه کردی با ما؟
ما کجای این معامله بودیم عزیز؟
احساست چه شد بابا؟
اشک های مرا ندیدی؟
بغضِ فروخورده مادرم را چه؟
نه، اصلا جوابی نمی خواهم
نمی خواهم گلایه کنم،
پس این ها را نگذار پای گلایه هایِ فرزندِ دلتنگت،
اصلا فکر کن دارم درد و دل می کنم
اصلا دیگر غُر نمی زنم
فراموشش کن
خُب بگو ببینم، خوبی
حال امروزت چطور است
آنجا با رفقایت خوش می گذرد
ما هم خوبیم
#عالی
آنقدر خوب ،
که دلم می خواهد توی همین حالم بمانم،
همین که فکر کنم تو اینجایی،
هستی،
می بینی و می شنوی.
می بینی، اشک هایم را
می شنوی #کنایه هایشان را
راستی بابا،
یادم رفت بگویم،
دارم #عروسی می کنم،
جای تو خالی!
کاش بودی،
کاش از قابِ عکس روی دیوار بیرون می آمدی،
پای #قباله را #امضا می کردی،
و باز برمی گشتی..
آه ببخش،
یادم رفت نباید گلایه کنم،
یادم رفت تو نیستی،
یادم رفت از خانه رفتی،
اسم یک #کوچه شدی،
و به کوچه ات برنگشتی..
یادم رفت بابا،
اصلا یادم رفت سلام
فکر کنم از شوق بود،
#سلام..
===================
💟 ڪلیــڪ ڪنید ⇩⇩⇩
🆔 @Pedaran_Asemani
۷.۴k
۰۱ مهر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.