هیچ یادم میکنی آرام جان خسته ام

هیچ یادم میکنی آرام جان خسته ام
هیچ یادم میکنی معشوقه ی ممنوعه ام

هیچ یادم میکنی شبها که من سرگشته ام
در قرار عاشقی چون موجها گمگشته ام

هیچ یادم میکنی آن سان که من یاد توام
از فراق عشق تو چون لاله ای پژمرده ام

هیچ یادم میکنی شیرین ترین شهدانه ام
ای که شیرینی لبت، شیرین ترین ترانه ام

هیچ یادم میکنی ای باده جانانه ام
ای که عشق تو زده آتش بر این غمخانه ام

هیچ یادم میکنی در هجر تو جان داده ام
از غم نا دیدنت چون مرده جانان مرده ام...
دیدگاه ها (۱)

Hasti دیرشد دیرآمدیﺩﻝ ڪَندهﺍمخستـہ از ناباوری آڪنـدهﺍمبازگـ...

Hasti تو مےآیے وفڪرش همبہ لب لبخند آورده بہ قول ووعده هاے ...

تو که باشی حیف و میل نمی شودحتا هوادر حوالی من ...#

تو بیا و عاشقـــم باشمن خاک شدم،شقایقــم باشاینجا همه مدعــی...

مرا تو ای صنما در کنار باید و نیستچرا تو را نگه مهربار باید ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط