میگم دلبر!
میگم دلبر!
تو شبیه همون نارنگیای اولِ پاییزی!
شبیه همون وقتی که بوی دل فریبش، فضای اتاقو پُر میکنه و یه دونشو میذارم توی دهنم و بعد، چشمامو محکم می بندم و با یه لبخند مرموز، طعمشو حس میکنم!
همون قدر سبز!
همون قدر ترش و مَلَس!
همون قدر خواستنی!
تو شبیه همون گرمای دلنشینِ بخاری های اول مهری! شبیه همون وقتایی که بخاطر هوای سردِ بیرون، با دستای بی حس و یخ کرده، خودمو بهش می چسبونم و کم کم، هُرم گرماش بهم جون میده!
آره! تو همون قدر دلچسبی!
شبیه همون فنجون چایِ دم کشیده ی خانوم جونی! همون چای نباتی که اول صبحی،
عطر هل و دارچینش دیوونم میکنه!
همون قدر خوش طعم! همون قدر گرم!
حتی شبیه اون کاسه جاهازیِ مامانمی!
همون که قدیمیه و روش گل گلیه!
همون که توش انار دون میکنم و
روش نمک می پاشم و با گلپر تکمیلش میکنم!
همون قدر سرخ و تب دار! همون قدر شیرین!
تو شبیه همون برگای نارنجیِ خشک شده،
لای دفتر خاطراتمی! همون قدر خوش رنگ!
حتی شبیه خیابونای پاییزِ ولیعصری!
شبیه عصرای بارونیش!
شبیه بوی خاک نم خورده وزمینای خیسِش،
که با برگای طلایی فرش شدن!
آخ که همون قدر دلبر!
همون قدر دلبر...
#بدون_مخاطب_خاص
#تکست_خاص
تو شبیه همون نارنگیای اولِ پاییزی!
شبیه همون وقتی که بوی دل فریبش، فضای اتاقو پُر میکنه و یه دونشو میذارم توی دهنم و بعد، چشمامو محکم می بندم و با یه لبخند مرموز، طعمشو حس میکنم!
همون قدر سبز!
همون قدر ترش و مَلَس!
همون قدر خواستنی!
تو شبیه همون گرمای دلنشینِ بخاری های اول مهری! شبیه همون وقتایی که بخاطر هوای سردِ بیرون، با دستای بی حس و یخ کرده، خودمو بهش می چسبونم و کم کم، هُرم گرماش بهم جون میده!
آره! تو همون قدر دلچسبی!
شبیه همون فنجون چایِ دم کشیده ی خانوم جونی! همون چای نباتی که اول صبحی،
عطر هل و دارچینش دیوونم میکنه!
همون قدر خوش طعم! همون قدر گرم!
حتی شبیه اون کاسه جاهازیِ مامانمی!
همون که قدیمیه و روش گل گلیه!
همون که توش انار دون میکنم و
روش نمک می پاشم و با گلپر تکمیلش میکنم!
همون قدر سرخ و تب دار! همون قدر شیرین!
تو شبیه همون برگای نارنجیِ خشک شده،
لای دفتر خاطراتمی! همون قدر خوش رنگ!
حتی شبیه خیابونای پاییزِ ولیعصری!
شبیه عصرای بارونیش!
شبیه بوی خاک نم خورده وزمینای خیسِش،
که با برگای طلایی فرش شدن!
آخ که همون قدر دلبر!
همون قدر دلبر...
#بدون_مخاطب_خاص
#تکست_خاص
۱۶.۸k
۱۸ آذر ۱۳۹۹