گاهی چنان

‌‌ گاهی چنان
گره می‌خورد دلت به دلی
ڪه هیچ چیز و هیچڪس را
یارای گشایشش نیست
گاهی چنان مست می‌شوی
از شنیدن صدایی
ڪه نفس هایش را بوسه می‌زنی
گاهی چنان نامی را
با جان و دل می‌خوانی
ڪه پژواڪ موسیقی عاشقانه ایست
گاهی چنان بیتاب می‌شوی
ڪه بجای اشڪ، سیل می‌باری
گاهی چنان دلتنگ می‌شوی
ڪه سَر بر دیوارِ جنون جان می‌دهی
اینچنین است قصهٔ عشق و دلباختگی
و آغاز تمام تنهایی ها ••• #باران_قیصری ❣ ‌
دیدگاه ها (۲)

و خـــــوب می دانــــیهر جایِ دنیا که باشیحواسِ دلم پرتِ توس...

#امیدوارم همه ی ما یک روز یک کسی را پیدا کنیم، که در بازار #...

عزیزم!آدم‌ها را آنطور که هستند دوست بدار. از اعماقِ قلبت و ا...

هــرگز در دلــــم .... تکــراری نمی شــوی .... و مَـــــن هم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط