جوانیامگوشهیآغوشتوبود

#جوانی_‌ام_گوشه_‌ی_آغوش_تو_بود...

جوانی‌ام

گوشه‌ی آغوش تو بود

لحظه‌ای صبر اگر می‌کردی

پیدایش می‌کردم

آغوشت را باز کردی

برای رفتن‌ام

شاید حق با تو بود

من دیر شده بودم!


دیر یا زود

مانند یک دسته‌ی گل

باید که حسرتم را در بغل بگیرم و بروم

به خواستگاری‌ آن زن ِ خاکی

که نه نخواهد گفت

آغوشش را باز خواهد کرد

و همه چیزم را خواهد گرفت

و من همه چیزم را به او خواهم بخشید

بی هیچ حسرتی

مگر این حسرت ابدی

که دهانم را می‌گیرد

دیگر چگونه بگویم که دوستت دارم!؟
دیدگاه ها (۱)

#سلام_صبح_قشنگتون_بخیر_حالتون_چطوره_محبوبان_من🌹 🌹 🌹 🌹 .انوار...

#شعر_های_من_چشم_دارند....شعرهای من چشم دارندحتی چشم های شعرم...

#عشق_آدم_را_به_جاهای_ناشناخته_میبرد ♥ عشقآدم را به جاهای ناش...

#عشق_تو_پشت_و_پناهم_بود_و_نیست ..چشمهایت خیمه گاهم بود و نیس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط