طنزجبهه

#طنز_جبهه

#ترس

بنا بود برویم عملیات.
اولین روزی بود که به سمت خط مقدم می رفتیم. سوار کامیون بنز شدیم. رانند ه که می توانست بفهمد ما تا چه اندازه پیاده ایم و ناشی، آمد روی رکاب و گفت: به محض اینکه صدای گلوله توپ یا خمپاره شنیدید می خوابید کف ماشین حرکت کرد. صدای شلیک توپ
از فاصله دو کیلومتری که به گوش می رسید، همه خیز می رفتیم، می افتادیم روی سر و کله هم و گاهی رانند نگه می داشت و می آمد ما را زیر چشمی
دیدگاه ها (۲)

سالروزعملیات فتح المبیننام عملیات : فتح المبینزمان اجرا : 2/...

هفت سینم بوی سیبِ تازه داردآقا بیا این بی کسی اندازه داردای ...

#دلنوشته_شهداییمراقب خود باشید در این#فضایبی دروپیکر مجازی!د...

امام خامنه ای: میتوانیم در مقابل امریکا بایستیم و نگذاریم تح...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط