پارت ۲۱
پارت ۲۱
پیچوندم سریع رفتم بیرون که یکی از کارمندام اومد گفت که دوربین هارو دارن چک میکنن به سرعت رفتم اونجا که خودمم ویدیو های بار رو ببینم
ویو ات
تهیونگ سریع بعد صبحونه رفت بیرون ولی جدا کسی که همچین کاری باهام کرده تهیونگ بوده حالا ولش به هرحال تموم شده ولی نمیدونم چرا رفتش
یجی:مامان
ات:جونم
یجی:میگما میشه بریم بیرون
ات:واسه چی
یجی:حوصلم سر رفته
ات:باشه
ویو شوگا
میخواستم زنگ بزنم ات امروز یجی رو بیاره پیش من خود یجی جواب داد پس به خودش گفتم گفت به ات میگه
ویو ات
رفتیم بیرون توی پارک که شوگا اومد
شوگا:سلام مادمازل
ات:سلام(یکم سرد)
یجی:سلام پیشی خوابالو
شوگا:سلام کوچولو....خب بریم؟
ات:چی کجا؟
شوگا:مگه یجی بهت نگفت؟
ات:چیو؟
شوگا:بهت زنگ زدم یجی رو بیاری پیشم ولی خود یجی جواب داد
ات:یجی چرا بهم نگفتی؟
یجی:چیه خب
ات:یجی پاشو بریم خونه
یجی:نههه لفن(بغض)
شوگا:بزار تا ساعت ۵ پیشم باشه اگر نیاوردمش به تهیونگ بگو
ات:باشه فقط تا ساعت ۵
شوگا:باشه
یجی:هورا....
شوگا و یجی:بای
ات:خدافس
اونا رفتن منم برگشتم خونه تهیونگ
ویو تهیونگ
داشتیم دوربین هارو چک میکردیم و از اونجایی که فهمیدم من پدر یجیم ولی اگر ات بفهمه چی میشه
تهیونگ:ببینید ات نباید چیزی بفهمه باشه
&$٪:چشم ارباب
وای چی کار کنم یکاریش میکنم ات که بالاخره میفهمه
شرط
۵ لایک
۵ کامنت
پیچوندم سریع رفتم بیرون که یکی از کارمندام اومد گفت که دوربین هارو دارن چک میکنن به سرعت رفتم اونجا که خودمم ویدیو های بار رو ببینم
ویو ات
تهیونگ سریع بعد صبحونه رفت بیرون ولی جدا کسی که همچین کاری باهام کرده تهیونگ بوده حالا ولش به هرحال تموم شده ولی نمیدونم چرا رفتش
یجی:مامان
ات:جونم
یجی:میگما میشه بریم بیرون
ات:واسه چی
یجی:حوصلم سر رفته
ات:باشه
ویو شوگا
میخواستم زنگ بزنم ات امروز یجی رو بیاره پیش من خود یجی جواب داد پس به خودش گفتم گفت به ات میگه
ویو ات
رفتیم بیرون توی پارک که شوگا اومد
شوگا:سلام مادمازل
ات:سلام(یکم سرد)
یجی:سلام پیشی خوابالو
شوگا:سلام کوچولو....خب بریم؟
ات:چی کجا؟
شوگا:مگه یجی بهت نگفت؟
ات:چیو؟
شوگا:بهت زنگ زدم یجی رو بیاری پیشم ولی خود یجی جواب داد
ات:یجی چرا بهم نگفتی؟
یجی:چیه خب
ات:یجی پاشو بریم خونه
یجی:نههه لفن(بغض)
شوگا:بزار تا ساعت ۵ پیشم باشه اگر نیاوردمش به تهیونگ بگو
ات:باشه فقط تا ساعت ۵
شوگا:باشه
یجی:هورا....
شوگا و یجی:بای
ات:خدافس
اونا رفتن منم برگشتم خونه تهیونگ
ویو تهیونگ
داشتیم دوربین هارو چک میکردیم و از اونجایی که فهمیدم من پدر یجیم ولی اگر ات بفهمه چی میشه
تهیونگ:ببینید ات نباید چیزی بفهمه باشه
&$٪:چشم ارباب
وای چی کار کنم یکاریش میکنم ات که بالاخره میفهمه
شرط
۵ لایک
۵ کامنت
۲.۹k
۰۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.