کنار برکه ای بودیم در خواب تو با جامی ربودی ماه از آب

کنار برکه ای بودیم در خواب، تو با جامی ربودی ماه از آب چو نوشیدم از آن آب گوارا، تو نیلوفر شدی من اشک مهتاب
دیدگاه ها (۲)

همہ ے حرف دلم باتو همین است ڪہ دوستچہ ڪنم حرف دلم را بزنم یا...

من صبورم اماآه ، این بغض گرانصبر چه می داند چیست؟ #حمید_مصدق...

"هیچ گاه"به خاطر "هیچ کس"دست از "ارزشهایت" نکش؛زیرا زمانی که...

‏دوست داشــــتن ایـــن شکلــــــیه ڪه یــــواش یـــــواش انق...

شده در قلب کسی، ♥️ جلوه ی مهتاب شوی ؟...❤️ شده بر تش...

هنوز ......هنوز در سینه تیر میکشد جای خالی ات دور شدی و به خ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط