گنجشکی با عجله و با تمام توان به آتش نزدیک میشد و برمیگ

گنجشکی با عجله و با تمام توان به آتش نزدیک می‌شد و برمی‌گشت‌!

پرسیدند : چه می‌کنی؟

پاسخ داد : در این نزدیکی چشمه آبی هست و من مرتب نوک خود را پر از آب می‌کنم و آن را روی آتش می‌ریزم…

گفتند: حجم آتش در مقایسه با آبی که تو می‌آوری بسیار زیاد است و این آب فایده‌ای ندارد!

گفت: شاید نتوانم آتش را خاموش کنم، اما آن هنگام که وجدانم می‌پرسد: زمانی که دوستت در آتش می‌سوخت تو چه کردی،
پاسخ می‌دهم: هر آنچه از من بر می‌آمد!

همین یک جمله رمز تمام زیبایی‌های رفتاری دنیاست.
بدون توقع و با دلی صاف هر کاری از دستت بر می‌آید انجام بده.
دیدگاه ها (۱)

اینم مهریه یک عروس آقا داماد این مهریه رو خودش تعیین کرده و...

خوندن این بنر خیلی لذت داره#مهربانی_هست

زمستان کوهرنگ

سلام صبحتون بخیر

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط