سناریو از "BTS"
سناریو از "BTS"
وقتی غذارو میسوزونی
نامجون:
فدای سرت خوبه که خودت سالمی میرم از بیرون سفارش میدم
ا.ت:مرسی
جین:
یاااااا ا.ت خبر مرگت نگا آشپزخونمو به چه روزی انداختی من دیگه عمرا بهت اجازه ورود به آشپزخونمو بدم
ا.ت:فقط یه غذا سوخته بیا منطقی باشیم جین
یونگی:
ایشون در عالم خواب به سر میبرن
جیهوپ:
سانشاینم اصلا نگران نباش باهم دیگه یه غذای دیگه درست میکنیم
ا.ت:مرسی
جیمین:
خب بهتر نیست از بیرون بگیریم تا اینکه چیزی نخوریم؟
ا.ت: چه فکر خوبی چرا زود تر نگفتی؟
جیمین:من داشتم اینجا یه ساعت چیکار میکردم پس؟
تهیونگ:
یونتان برو مامانتو گاز بگیری تا دیگه غذا رو نسوزونه و من گشنه نمونم
کوک:
عه عه عه نگاه حیف قابلمه ای که مامانم بهت داد تهش سوراخ شده
ا.ت:اتفاقه پیش میاد
کوک:الان من چی بخورم؟
ا.ت: بیا منو بخور
کوک:هه هه اومدم
ا.ت:نننهههه
(ادمین:خب ا.ت توسط کوک خورده شد تا اطلاعات دیگر بدرود)
در خواستی داشتین تو کامنتا بگید❤
بلاخره سناریو گذاشتم😅
وقتی غذارو میسوزونی
نامجون:
فدای سرت خوبه که خودت سالمی میرم از بیرون سفارش میدم
ا.ت:مرسی
جین:
یاااااا ا.ت خبر مرگت نگا آشپزخونمو به چه روزی انداختی من دیگه عمرا بهت اجازه ورود به آشپزخونمو بدم
ا.ت:فقط یه غذا سوخته بیا منطقی باشیم جین
یونگی:
ایشون در عالم خواب به سر میبرن
جیهوپ:
سانشاینم اصلا نگران نباش باهم دیگه یه غذای دیگه درست میکنیم
ا.ت:مرسی
جیمین:
خب بهتر نیست از بیرون بگیریم تا اینکه چیزی نخوریم؟
ا.ت: چه فکر خوبی چرا زود تر نگفتی؟
جیمین:من داشتم اینجا یه ساعت چیکار میکردم پس؟
تهیونگ:
یونتان برو مامانتو گاز بگیری تا دیگه غذا رو نسوزونه و من گشنه نمونم
کوک:
عه عه عه نگاه حیف قابلمه ای که مامانم بهت داد تهش سوراخ شده
ا.ت:اتفاقه پیش میاد
کوک:الان من چی بخورم؟
ا.ت: بیا منو بخور
کوک:هه هه اومدم
ا.ت:نننهههه
(ادمین:خب ا.ت توسط کوک خورده شد تا اطلاعات دیگر بدرود)
در خواستی داشتین تو کامنتا بگید❤
بلاخره سناریو گذاشتم😅
۳.۰k
۱۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.