عادت کرده ایم هرروز دوش بگیریم

عادت کرده ایم هرروز دوش بگیریم،
اما یادمان میرود که ذهنمان هم به دوش نیاز دارد.

گاهی با یک غزل حافظ می توان دوش ذهنی گرفت و خوابید.

یک شعر از فروغ، تکه ای از بیهقی،

صفحه ای از مزامیر،

عبارتی از گراهام گرین،

جمله ای از شکسپیر،

خطی از نیما، ولی غافلیم.

شبانه روز چقدر خبر و گزارش و مطلب آشغال می تپانیم توی کله مان؟!
بعد هم با همان کله ی بادکرده به رختخواب می رویم و توقع داریم.
در خواب پدربزرگمان را ببینیم که یک گلابی پوست کنده و با لبخند می گوید بفرما!
از کانال من در تلگرام بازدید بفرمائید*
https://t.me/monlightyy/AAAAADwlabGn5JpFx5ds8A
دیدگاه ها (۱۶)

یک فنجان یادت کافی ست...تا باران بند نیاید....تا صبح پشتِ پن...

سلام و درود فراوان بر شما دوستـان مهربانصبحتون مملو از محبت ...

تـا دوسـت داری امتـا دوسـت دارمـتتـا اشـڪ مـا بـه گـونـه هـم...

ڪسۍ ڪه دوست داره..همیشه نڪَرانته ...به خـــــاطـــــر همیݩ....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط