یک نفر نی می زند در معبد تنهایی ام

یک نفر نی می زند در معبد تنهایی ام
یک نفر گم می شود در خنده ی شیدایی ام
روی موهایم هزاران یاس آبی رسته است
بعد ازین من هستم وافسانه ی رسوایی ام
چشمهای خیس شب در هی هی چوپان دل
می زند آهنگ اندوه من وتنهایی ام
این شب آخر که یلدا را سیه رو کرده است
خواب را پس می زند در نغمه ی لالایی ام
کاش فردا معنی امروز کشتن را نداشت
اهل امروزم ولی دیوانه ی فردایی ام
یک نفر نی می زند در غربت فردای من
آه از این نغمه واین رقص بی پروایی ام
باز از امروز تا فردا جنونی دیگر است 
نغمه های گرم چوپان می کند لیلایی ام،،


#عاشقانه_های_پاک #عاشقانه #عشق #فکر نو
دیدگاه ها (۴)

بی تو خسته‌ست ز جانم تن و جانم ز تنمخسته‌ام من هم ازین بارِ ...

گیسو میان واژه برایم رها نکن ...من از تبار ِ واژه ی سرخ ِ سی...

چای خوب است اگر دست به دستم بدهیورنه هرگز هوسش در دل ما نیست...

دلگیر میشوم وقتی فکر میکنم کهعاشقانه هایی که برایت می نویسمم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط