ازغزلهایشکمیازبوسههایشاندکی

#از_غزل‌هایش_کمی_از_بوسه‌هایش_اندکی 
ای لب خوشبخت من! قند مکرّر می‌مکی

این درختِ گل که من در خانه دارم ناقص است 
کاملش باید کنند این بازوان پیچکی

آن‌چنان شعری بگویم در هوای عشق تو
تا که یار مهربان آید به یاد رودکی

می‌روم هر روز با این شیطنت‌های ملیح 
دست در دست تو تا رنگین‌کمان کودکی

در کنار من نشین در ساحل زاینده‌رود 
تا تماشایی شوند این ماهیان پولکی...
دیدگاه ها (۴)

#مرا_که_مست_توام_این_خمار_خواهد_کشت...

#موج_موهایت_زِ_دریا_هم_کمی_زیباتر_است...

🐑🐐

#باز_از_شراب_دوشین_در_سر_خمار_دارموز باغ وصل جانان گل در کنا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط