نتیزن های اپلیکیشن کره ای forum که اغلبشون مرد هستن
نتیزن های اپلیکیشن کره ای forum که اغلبشون مرد هستن
’🧑🏻 : چند هفته پیش سوار ماشین بودم و توی خیابون پشت چراغ راهنمایی و رانندگی منتظر بودم و از اونجایی که دقیقاً کنارم موتورسیکلت های SDT (نیروهای ویژه) باحال و خفن به نظر میرسیدن، نیم نگاهی بهشون انداختم و وی رو دیدم که یونیفرم رزمی مشکیش رو پوشیده و یک اسلحه ی گرم هم توی دستش داره و نگاهش خیلی تند و سرد بود طوری که تقریبا شلوارم رو خیس کردم...... (یک اسلنگ به کار برده که یعنی انقدری که تهیونگ جذاب و پدر بوده که زبونش بند اومده) انقدر سورپرایز شده بودم و زیر نگاهش هول کردم که حتی نتونستم گوشیم رو بردارم و عکس بگیرم، الان که بهش فکر میکنم چقدر شرم آور بودم...........
💬💬 : واقعا میگی؟
🧑🏻 : اولش حدود ۱۰ ثانیه یکی از سربازا ترسناک به من نگاه کرد، من اینجوری بودم که "یا خدا این دیگه چیه چرا اینجوری نگاهم میکنه" و همینجوری به همدیگه زل زدیم، وقتی که یکم بیشتر بهش خیره شدم، متوجه شدم که وی ـه، هههه دقیقا همون یونیفرم مشکی توی عکسه رو پوشیده بود و اسلحه داشت و سوار موتور بود ’
’🧑🏻 : چند هفته پیش سوار ماشین بودم و توی خیابون پشت چراغ راهنمایی و رانندگی منتظر بودم و از اونجایی که دقیقاً کنارم موتورسیکلت های SDT (نیروهای ویژه) باحال و خفن به نظر میرسیدن، نیم نگاهی بهشون انداختم و وی رو دیدم که یونیفرم رزمی مشکیش رو پوشیده و یک اسلحه ی گرم هم توی دستش داره و نگاهش خیلی تند و سرد بود طوری که تقریبا شلوارم رو خیس کردم...... (یک اسلنگ به کار برده که یعنی انقدری که تهیونگ جذاب و پدر بوده که زبونش بند اومده) انقدر سورپرایز شده بودم و زیر نگاهش هول کردم که حتی نتونستم گوشیم رو بردارم و عکس بگیرم، الان که بهش فکر میکنم چقدر شرم آور بودم...........
💬💬 : واقعا میگی؟
🧑🏻 : اولش حدود ۱۰ ثانیه یکی از سربازا ترسناک به من نگاه کرد، من اینجوری بودم که "یا خدا این دیگه چیه چرا اینجوری نگاهم میکنه" و همینجوری به همدیگه زل زدیم، وقتی که یکم بیشتر بهش خیره شدم، متوجه شدم که وی ـه، هههه دقیقا همون یونیفرم مشکی توی عکسه رو پوشیده بود و اسلحه داشت و سوار موتور بود ’
۱.۹k
۳۱ فروردین ۱۴۰۳