Send me love
Send me love
Part 1
ا/ت: سلام..من ا/ت هستم و سه ساله که با جئون جونگ ازدواج کردم و تازه فهمیدم چهار ماهه حامله ام 😂 و امروز میخوام بهش بگم....
*
کوک: سلام فدات شم...خوبی؟.. خسته نباشی؟..
ا/ت: تو خسته نباشی فدات شم ( رفتم تو بغلش)آمم قبل از اینکه بخوای بری حموم..آها هیچی ولش کن
کوک: چیشده؟
ا/ت: هیچی بابا ول کن..فردا با لیا و تهیونگ قرار داریم..اونجا میفهمی
کوک؛ آها..باشه...شام آماده اس؟.. گشنمه
ا/ت: آره.. برو دوش بگیر و بیا
کوک: باشه
*صبح*
کوک: ( صبح زود با عجله بیدار شدیم و رفتیم و لیا هم هزار بار زنگ زد که کجا موندین و بلاخره اینجاییم) میشه یکی بهم بگه اینجا چیکار میکنیم؟..چرا هممون اینجاییم؟ ( اعضا هم هستن)
جیمین: به زودی میفهمی..
شوگا: یک دقیقه دندون رو جیگر بزار..خوابم میاد
کوک: فک میکنی من خوابم نمیاد؟
لیا: ( منم مثل ا/ت حامله ام ولی شش ماهه) یک دقیقه خفه خون بگیرید همه مون خوابمون میاد ولی مطمئنم از این خبر شکه میشید
ا/ت: آروم رو به کوک * ببخشید از خوابت زدم ولی یه چیز مهم اتفاق افتاده که باید بفهمی ( از پسرا فقط ته میدونه)
لیا؛ خب کوک و ا/ت برید. زیر اون بالون وایستید*..خب..کوک اون دکمه قرمز رو فشار بده*..جیغ و هورا*
ا/ت؛ ترسیدم😂 ( گلبرگ های آبی ریختن رو مون)
کوک: ...😮 اینجا چخبره؟..لینا برای چی ان؟.. صبر کن ببینم تو حامله ای؟
ا/ت:..
Part 1
ا/ت: سلام..من ا/ت هستم و سه ساله که با جئون جونگ ازدواج کردم و تازه فهمیدم چهار ماهه حامله ام 😂 و امروز میخوام بهش بگم....
*
کوک: سلام فدات شم...خوبی؟.. خسته نباشی؟..
ا/ت: تو خسته نباشی فدات شم ( رفتم تو بغلش)آمم قبل از اینکه بخوای بری حموم..آها هیچی ولش کن
کوک: چیشده؟
ا/ت: هیچی بابا ول کن..فردا با لیا و تهیونگ قرار داریم..اونجا میفهمی
کوک؛ آها..باشه...شام آماده اس؟.. گشنمه
ا/ت: آره.. برو دوش بگیر و بیا
کوک: باشه
*صبح*
کوک: ( صبح زود با عجله بیدار شدیم و رفتیم و لیا هم هزار بار زنگ زد که کجا موندین و بلاخره اینجاییم) میشه یکی بهم بگه اینجا چیکار میکنیم؟..چرا هممون اینجاییم؟ ( اعضا هم هستن)
جیمین: به زودی میفهمی..
شوگا: یک دقیقه دندون رو جیگر بزار..خوابم میاد
کوک: فک میکنی من خوابم نمیاد؟
لیا: ( منم مثل ا/ت حامله ام ولی شش ماهه) یک دقیقه خفه خون بگیرید همه مون خوابمون میاد ولی مطمئنم از این خبر شکه میشید
ا/ت: آروم رو به کوک * ببخشید از خوابت زدم ولی یه چیز مهم اتفاق افتاده که باید بفهمی ( از پسرا فقط ته میدونه)
لیا؛ خب کوک و ا/ت برید. زیر اون بالون وایستید*..خب..کوک اون دکمه قرمز رو فشار بده*..جیغ و هورا*
ا/ت؛ ترسیدم😂 ( گلبرگ های آبی ریختن رو مون)
کوک: ...😮 اینجا چخبره؟..لینا برای چی ان؟.. صبر کن ببینم تو حامله ای؟
ا/ت:..
- ۲۰.۰k
- ۲۶ خرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط