ده دوازده سالم بود همیشه یواشکی از زیر فرش خونه مادربزرگ

‏ده دوازده سالم بود همیشه یواشکی از زیر فرش خونه مادربزرگم یدونه دویست تومنی بر میداشتم میرفتم کافی نت pes بازی میکردم بزرگ که شدم رفتم قضیه رو تعریف کنم ازش حلالیت بگیرم زنگ زد خونه عمه ام گفت پاشو بیا دزد انگشترت پیدا شد..
دیدگاه ها (۲)

‏خدایا دیگه فکر کنم از دست توام بر نمیاد درست کني این زندگي ...

ولی بیاین قبول کنیم درسته تنهایی بهتر و کم دردسره ولی اصلا خ...

اگر کسیو دارید که دوستتون داره، به هیچ چیز دیگه‌ای فکر نکنید...

اگه تو جمع کسی حرفی زد و توجهی بهش نشد، تو توجه کن؛ اگه کسی ...

پلیس. ابلیس. part¹⁴_ خیلی خب بیا این کارت رو بگیر بر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط