چند سال بود ه عشق ی دختر ارت خابش رده بود
چند سالے بود ڪه عشق یہ دختر ڪارتڹ خابش ڪرده بود...
تمام چیزے ڪه برایش مانده بود... چند نخ سیگار بود ....
و یڪ Mp3 پلیر ڪہ برایش داریوش میخواند ...
در این سرماے زمستون دیگر موادے نداشت براے رهایے از فڪر و خیاݪ..
ایڹ بار سرنگش را به یاد آڹ دختر از هوا پر ڪرد ....
و به رگش زد ...
داشت نفس هاے اخرش رو میڪشید...
همراه با صداے داریوش ڪه میگفت:
تمام نا تمام مڹ بـــــے تو تمام میشود...
و همہ چیز تاریــڪ و تاریڪتر شـــــد...
و ڪسے حتے نفهمید داستاڹ از چہ قرار بود...
تمام چیزے ڪه برایش مانده بود... چند نخ سیگار بود ....
و یڪ Mp3 پلیر ڪہ برایش داریوش میخواند ...
در این سرماے زمستون دیگر موادے نداشت براے رهایے از فڪر و خیاݪ..
ایڹ بار سرنگش را به یاد آڹ دختر از هوا پر ڪرد ....
و به رگش زد ...
داشت نفس هاے اخرش رو میڪشید...
همراه با صداے داریوش ڪه میگفت:
تمام نا تمام مڹ بـــــے تو تمام میشود...
و همہ چیز تاریــڪ و تاریڪتر شـــــد...
و ڪسے حتے نفهمید داستاڹ از چہ قرار بود...
- ۱.۱k
- ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط