رابرت: «اوه... واو... آلینای خواننده...»
رابرت: «اوه... واو... آلینای خواننده...»
آلینا: «تو و من میدونیم که من واقعاً کی هستم...»
رابرت: «من فکر میکنم که تو هرچیزی که بخوای میتونی باشی.»
آلینا: «شاید توی دنیای تو، رابرت. توی دنیای من واقعاً همچین چیزی اتفاق نمیافته.»
رابرت: «دنیاتو عوض کن.»
آلینا: «تو و من میدونیم که من واقعاً کی هستم...»
رابرت: «من فکر میکنم که تو هرچیزی که بخوای میتونی باشی.»
آلینا: «شاید توی دنیای تو، رابرت. توی دنیای من واقعاً همچین چیزی اتفاق نمیافته.»
رابرت: «دنیاتو عوض کن.»
۶۱۹
۰۳ شهریور ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.