فیک تهیونگ:)
فیک تهیونگ:)
پارت ۴
_چون میخوام بهت یه چیزی بگم
+درمورد چیه؟
_حالا بهت میگم
+میگی یا من میرم
_باشه میگم تو ماشین
+باشه پس بریم
ا.ت و تهیونگ رفتن توماشین راه افتادن
+بگو دیگه
_بزار برسیم میگم
+باشه منتظرم
رسیدن خونه ی ا.ت
+وای چه خونه ای داری خیلی خوشگله
_اووو ممنونم..خب بریم تو اتاق من
+باشه
رفتن تو اتاق تهیونگ یهو تهیونگ لباس هاشو کند
ا.ت ترسید
+چیکار میکنی؟مگه قرار نبود یه چیزی بگی؟
_نترس. میخوام لباس هام رو عوض کنم
+باشه پس بگو سریع تر من باید برم
_اوکی..بشین کنارم رو تخت
+باشه
تهیونگ تو چشمای ا.ت نگاه نمی کرد و فقط کف زمین رو میدید و شروع کرد به گفتن
_ببین ا.ت من تورو دوست دارم و اون روز من نمیخواستم بدون اجازت تو رو دوست دختر خودم کنم فقط میخواستم سریع تر حالت خوب شه باور کن من دروغ نمیگم میتونی به حرف هام فکر کنی من وادارت نمیکنم باهام دوست باشی فقط میخواستم بگم که از ناراحت نباشی منو میبخشی؟
ا.ت مونده بود چی بگه ببخشتش نه بخشتش نمیدونست چیکار کنه
+اومممم ببین تهیونگ کار تو خیلی خیلی زشت بود میدونم منظوری نداشتی ولی میتونستی بگی همکلاسیمه یا دوستمه
_ممممنننن ترسیده بودم تنها چیزی بود که به ذهنم میرسید
که یهو تهیونگ ا.ت رو.....
ادامش پارت ۵
نظر تون رو بگید
پارت ۴
_چون میخوام بهت یه چیزی بگم
+درمورد چیه؟
_حالا بهت میگم
+میگی یا من میرم
_باشه میگم تو ماشین
+باشه پس بریم
ا.ت و تهیونگ رفتن توماشین راه افتادن
+بگو دیگه
_بزار برسیم میگم
+باشه منتظرم
رسیدن خونه ی ا.ت
+وای چه خونه ای داری خیلی خوشگله
_اووو ممنونم..خب بریم تو اتاق من
+باشه
رفتن تو اتاق تهیونگ یهو تهیونگ لباس هاشو کند
ا.ت ترسید
+چیکار میکنی؟مگه قرار نبود یه چیزی بگی؟
_نترس. میخوام لباس هام رو عوض کنم
+باشه پس بگو سریع تر من باید برم
_اوکی..بشین کنارم رو تخت
+باشه
تهیونگ تو چشمای ا.ت نگاه نمی کرد و فقط کف زمین رو میدید و شروع کرد به گفتن
_ببین ا.ت من تورو دوست دارم و اون روز من نمیخواستم بدون اجازت تو رو دوست دختر خودم کنم فقط میخواستم سریع تر حالت خوب شه باور کن من دروغ نمیگم میتونی به حرف هام فکر کنی من وادارت نمیکنم باهام دوست باشی فقط میخواستم بگم که از ناراحت نباشی منو میبخشی؟
ا.ت مونده بود چی بگه ببخشتش نه بخشتش نمیدونست چیکار کنه
+اومممم ببین تهیونگ کار تو خیلی خیلی زشت بود میدونم منظوری نداشتی ولی میتونستی بگی همکلاسیمه یا دوستمه
_ممممنننن ترسیده بودم تنها چیزی بود که به ذهنم میرسید
که یهو تهیونگ ا.ت رو.....
ادامش پارت ۵
نظر تون رو بگید
۳.۶k
۱۸ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.