هو المحبوب
هو المحبوب
زندگی💌 نامه ای بر اساس اتفاقات واقعی💕
#عاشقانه_های_دو_خادم
عاشقانه های دو خادم 💋
#قسمت_1
سلام 🙋
واسطه ی ازدواج ما بعد از خدا، امام حسین و سید علاءالدین حسین ع بودند🙏
خاطره قبل از اشنایی با آقایی : 💑
چند سالی بود که مادرم خادم افتخاری این امام زاده ی عزیز بودن (ایشون فرزند امام موسی کاظم و برادر کوچکتر امام رضا هستند)
منم چند باری رفته بودم 😍 خیلی برکات زیادی برام داشتن.. 😢
قرار شد با مادرم دوشنبه بریم پیش مسوول اونجا و ثبت نام کنم😊 👭
شد دوشنبه اخر سال که حرم رو با آب میشستند 🌊 😊
اون روز مراسم شست و شوی حرم بود منم به عنوان دختر خادم برا کمک به حرم رفتم🏃 🙆
همسر جان هم مسوول دفتر روابط عمومی و یکی از عکاسای حرم بودن💜 📷 📠
آقامون جزء اون دسته از پسرایی بودن که همه بسیج شده بودن براش آستین بالا بزنن!😝 👰
موقع شستن حرم ..
یکی از خادمای حرم که دوست اقا مهدی بودن اشاره میکنن به اقامون:
_مهدی؟👨 این دختره خوبه هااا من میشناسمش!😚
_هییییییسسسس دارم عکس میگیرم😓 📷
_بابا عکس رو ول کن!😬 برگرد نگاه دختره کن..🎊 🎉 همونی هست که میخوای!😏 💞
_من نگاه دختر مردم نمیکنم!😧
_ ای بابا تو دیگه کی هستی..😤
_هر چی خیره پیش میاد..!😞
بعد از مراسم منِ از همه جا بی خبر رفتم پیش مسوول ثبت نام برا خادمی!
از قضا مسوول امور خدام اونجا پدر همسر جان بودن!!👴
_سلام..خسته نباشین
_سلام دخترم بفرمایید
_اومدم برا خادمی ثبت نام کنم😳
_این فرم رو بگیر مشخصات کامل رو بنویس📝
_پر شد بفرما...😊
_(مردی با موها و محاسن سفید) یه نیم نگاهی کردن به من.. خب..☺ شغل پدرت چیه؟ تحصیلاتت چیه؟ شماره خونتونم بنویس برا شروع کلاسای اموزشی!📚
_چشم.. بفرما.. فرم تکمیل شد؟
_بله.. _با اجازتون. خداحافظ👋
_خدا حافظ👋
❤
❤
❤
بعد از دو هفته مامانم اومدن بهم گفتن _زهرا؟ بیا بشین😃
_جان مامان😊
_ اون اقاهه که رفتیم پیشش برا ثبت نام یادته؟💭 👩
_اره مادرم😍
_با مسوول خواهرا هماهنگ کرده که بیان از خانواده ما تحقیق کنن و تورو انتخاب کرده برا پسرش!!💑 🙈
چیکار کنم بگم بیان❓ ❕ ❔
واقعا!!😨 پس بگو چرا اینقد سین جیمم میکرد..
_اره دیگه.. دل پدر شوهر رو بردی👴 💘
_عه مامان.... از این شوخیا؟🙍
فقط اینو بگم باید علاوه بر مذهبی و اخلاق، قیافشم خوب باشه ها😓
_خب دختر باید بیان ببینیش، نخواستی بگو نه😒
_منم که خیییلی کنجکاو هیجان زده شده بودم خیلی بی تفاوت گفتم نمیدونم، باید فکر کنم😳
مامانمم گفتن تا تو فکراتو میکنی ما هم بریم برا تحقیق......📝 👲
🔹 ادامه دارد.......
اینستاگرام نویسنده
💟 insta 👉 zahra.karbalae71
🔻 🔻 🔻 🔻 🔻 🔻 🔻 🔻 🔻 🔻 🔻
°°°•••یک قدم تا خدا•••°°°
https://telegram.me/yek_qadam_ta_khoda
💕 یک قدم تا خدا💕
این داستان واقعی رو میتونید تو کانال بالا بخونید..↑↑↑
زندگی💌 نامه ای بر اساس اتفاقات واقعی💕
#عاشقانه_های_دو_خادم
عاشقانه های دو خادم 💋
#قسمت_1
سلام 🙋
واسطه ی ازدواج ما بعد از خدا، امام حسین و سید علاءالدین حسین ع بودند🙏
خاطره قبل از اشنایی با آقایی : 💑
چند سالی بود که مادرم خادم افتخاری این امام زاده ی عزیز بودن (ایشون فرزند امام موسی کاظم و برادر کوچکتر امام رضا هستند)
منم چند باری رفته بودم 😍 خیلی برکات زیادی برام داشتن.. 😢
قرار شد با مادرم دوشنبه بریم پیش مسوول اونجا و ثبت نام کنم😊 👭
شد دوشنبه اخر سال که حرم رو با آب میشستند 🌊 😊
اون روز مراسم شست و شوی حرم بود منم به عنوان دختر خادم برا کمک به حرم رفتم🏃 🙆
همسر جان هم مسوول دفتر روابط عمومی و یکی از عکاسای حرم بودن💜 📷 📠
آقامون جزء اون دسته از پسرایی بودن که همه بسیج شده بودن براش آستین بالا بزنن!😝 👰
موقع شستن حرم ..
یکی از خادمای حرم که دوست اقا مهدی بودن اشاره میکنن به اقامون:
_مهدی؟👨 این دختره خوبه هااا من میشناسمش!😚
_هییییییسسسس دارم عکس میگیرم😓 📷
_بابا عکس رو ول کن!😬 برگرد نگاه دختره کن..🎊 🎉 همونی هست که میخوای!😏 💞
_من نگاه دختر مردم نمیکنم!😧
_ ای بابا تو دیگه کی هستی..😤
_هر چی خیره پیش میاد..!😞
بعد از مراسم منِ از همه جا بی خبر رفتم پیش مسوول ثبت نام برا خادمی!
از قضا مسوول امور خدام اونجا پدر همسر جان بودن!!👴
_سلام..خسته نباشین
_سلام دخترم بفرمایید
_اومدم برا خادمی ثبت نام کنم😳
_این فرم رو بگیر مشخصات کامل رو بنویس📝
_پر شد بفرما...😊
_(مردی با موها و محاسن سفید) یه نیم نگاهی کردن به من.. خب..☺ شغل پدرت چیه؟ تحصیلاتت چیه؟ شماره خونتونم بنویس برا شروع کلاسای اموزشی!📚
_چشم.. بفرما.. فرم تکمیل شد؟
_بله.. _با اجازتون. خداحافظ👋
_خدا حافظ👋
❤
❤
❤
بعد از دو هفته مامانم اومدن بهم گفتن _زهرا؟ بیا بشین😃
_جان مامان😊
_ اون اقاهه که رفتیم پیشش برا ثبت نام یادته؟💭 👩
_اره مادرم😍
_با مسوول خواهرا هماهنگ کرده که بیان از خانواده ما تحقیق کنن و تورو انتخاب کرده برا پسرش!!💑 🙈
چیکار کنم بگم بیان❓ ❕ ❔
واقعا!!😨 پس بگو چرا اینقد سین جیمم میکرد..
_اره دیگه.. دل پدر شوهر رو بردی👴 💘
_عه مامان.... از این شوخیا؟🙍
فقط اینو بگم باید علاوه بر مذهبی و اخلاق، قیافشم خوب باشه ها😓
_خب دختر باید بیان ببینیش، نخواستی بگو نه😒
_منم که خیییلی کنجکاو هیجان زده شده بودم خیلی بی تفاوت گفتم نمیدونم، باید فکر کنم😳
مامانمم گفتن تا تو فکراتو میکنی ما هم بریم برا تحقیق......📝 👲
🔹 ادامه دارد.......
اینستاگرام نویسنده
💟 insta 👉 zahra.karbalae71
🔻 🔻 🔻 🔻 🔻 🔻 🔻 🔻 🔻 🔻 🔻
°°°•••یک قدم تا خدا•••°°°
https://telegram.me/yek_qadam_ta_khoda
💕 یک قدم تا خدا💕
این داستان واقعی رو میتونید تو کانال بالا بخونید..↑↑↑
۱.۰k
۲۶ شهریور ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.