زندگی سم من«پارت دوازدهم»
زندگی سم من«پارت دوازدهم»
میتسو: ب... ببخشید... اکا.. ری چان
اکاری: عب نداره حقم بود
{پرش زمانی به چند ساعت بعد}
[از زبون اکاری]
بعد چند ساعت بازی کردن دیگه رفتیم خونه هامون
مم سوار موتور خودم بودم مایکی هم سوار موتور خودش
بعد چند دقیقه رسیدیم خونه
درو اروم باز کردیم از اونجایی که سه ی شبه
اخیششش فردا تعطیله هاااا
لباسامو عوض کردم
رفتم رو تختم دراز کشیدم
خیلی خـوشحال بودم چون فردا تعطیله و پیش خانوادم هستم..
و همینطور داداشا نمیرن سر کارشون و گنگشون...
فردا روز خانوادگیه سانو هاست...
همونطور که فکر میکردم چشام کم کم گرم شدن و به خواب فرو رفتم....
[از زبون ماگا چاانن(فک کنم فهمیدین کرم دارم نه؟ (ಡωಡ)]
با کن رفتیم سمت خونه...
هعبببب حوصلم پوکیییددد
ماگا: هعیییی کننننن
دراکن: هاااااا
ماگا: بریم بیروننن؟؟؟
دراکن: همین الانم بیرونیممم
ماگا: بریم دور دور بستنی بخوریممم
دراکن: نهههه
ماگا: توروخدا داداشیییی
دراکن: هوففففففف باشهههه
ماگا: ملسییییی
[از زبون کنجو ساما]
رفتم خونه
درو اروم باز کردم
یهو دیدم پشمکا دارن فیلم میبینن:/
کنجو: خجالت نمیکشین تا الان بیدار موندین؟
ناهویا: تو خودت خجالت نمیکشی؟
کنجو: سوال منو با سوال جواب نده
سویا: :////
کنجو: والاااا حالا فیلم چی میبینین
ناهویا: فیلم انابل
کنجو: عررر منم میاممم
سویا: نمیترسی؟
کنجو: مگ بچم؟
ناهویا: نیستی؟
کنجو: نه (ಡωಡ)
ناهویا: خ ببین
__________________________________________________
بعد مدت ها اومدم و پارت دادممممم
امیدوارم خوشتون اومده باشههههه
خلاصهههه با این سه دختر اشنا شویددد
تا پارت بعد جانههههه
میتسو: ب... ببخشید... اکا.. ری چان
اکاری: عب نداره حقم بود
{پرش زمانی به چند ساعت بعد}
[از زبون اکاری]
بعد چند ساعت بازی کردن دیگه رفتیم خونه هامون
مم سوار موتور خودم بودم مایکی هم سوار موتور خودش
بعد چند دقیقه رسیدیم خونه
درو اروم باز کردیم از اونجایی که سه ی شبه
اخیششش فردا تعطیله هاااا
لباسامو عوض کردم
رفتم رو تختم دراز کشیدم
خیلی خـوشحال بودم چون فردا تعطیله و پیش خانوادم هستم..
و همینطور داداشا نمیرن سر کارشون و گنگشون...
فردا روز خانوادگیه سانو هاست...
همونطور که فکر میکردم چشام کم کم گرم شدن و به خواب فرو رفتم....
[از زبون ماگا چاانن(فک کنم فهمیدین کرم دارم نه؟ (ಡωಡ)]
با کن رفتیم سمت خونه...
هعبببب حوصلم پوکیییددد
ماگا: هعیییی کننننن
دراکن: هاااااا
ماگا: بریم بیروننن؟؟؟
دراکن: همین الانم بیرونیممم
ماگا: بریم دور دور بستنی بخوریممم
دراکن: نهههه
ماگا: توروخدا داداشیییی
دراکن: هوففففففف باشهههه
ماگا: ملسییییی
[از زبون کنجو ساما]
رفتم خونه
درو اروم باز کردم
یهو دیدم پشمکا دارن فیلم میبینن:/
کنجو: خجالت نمیکشین تا الان بیدار موندین؟
ناهویا: تو خودت خجالت نمیکشی؟
کنجو: سوال منو با سوال جواب نده
سویا: :////
کنجو: والاااا حالا فیلم چی میبینین
ناهویا: فیلم انابل
کنجو: عررر منم میاممم
سویا: نمیترسی؟
کنجو: مگ بچم؟
ناهویا: نیستی؟
کنجو: نه (ಡωಡ)
ناهویا: خ ببین
__________________________________________________
بعد مدت ها اومدم و پارت دادممممم
امیدوارم خوشتون اومده باشههههه
خلاصهههه با این سه دختر اشنا شویددد
تا پارت بعد جانههههه
۴.۲k
۰۳ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.